“فَمِنْ عَلامَهِ أحَدِهِمْ: وَ طَلَباً فِی حَلالٍ وَ نَشاطاً فِی هُدىً وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَع یَعْمَلُ الْأعْمالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ، یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ، وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُیَبِیتُ حَذِراً، وَ یُصْبِحُ فَرِحاً: حَذِراً لَمَّا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَهِ، وَ فَرِحاً بِما أصابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَهِ.”
از نشانه هاى یکی از آن ها این است که :در طلب حلال است و در جستجوى هدایت شادمان و از آزمندى به دور است. در حالی که به کارهاى شایسته مى پردازد، دلش بیمناک است. سپاس گویان روز را به شب مى آورد و ذکرگویان شب را به روز مى رساند. شب را در عین هراس مى گذراند و شادمانه دیده به دیدار صبح مى گشاید، هراسش از غفلتى است که مبادا گریبانگیرش شود و شادمانیش از فضل و رحمتى است که نصیبش گشته.
ابراز درد و نداری سرانجامش ذلت است
در فرازهای قبلی امام علی علیه السلام نشانه های متقین را این گونه معرفی می کنند. “از نشانه هاى یکی از آن ها این است که مى بینى: در دینداری نیرومند است و در عین دوراندیشى، نرمخوى و ایمانش پر از یقین است و در کسب علم آزمند و علمش آمیخته به حلم و توانگری اش همراه با میانه روى است و عبادتش پیوسته با خشوع و در بینوایى محتشم است.”۱ یعنی به گونه ای رفتار می کند که دیگران متوجه شرایط بد اقتصادی او نمی شوند. این تفکر در فرهنگ بندگی، “معرفت” نام دارد. معرفت به خدایی که در همه ی ایام رزق بندگانش را می رسانده و اگر مدتی بر اساس حکمت، به بنده ای نرسیده، نباید آبروی خدا را با ابراز فقر ببرد. در روایت داریم که خداوند دوست ندارد بنده دو چیز را ابراز کند : یکی بیماری و دیگری نداری. چون این ها دست آویزهای ذلت انسان هستند. خدا مومن را عزیز دوست دارد نه ذلیل. ابراز درد و نداری انسان را به آستانه ی ذلت می برد.
بندگان صالح دنیا را آباد کنند اما دنیا طلب نشوند
در ادامه حضرت می فرمایند، انسان متقی در جستجوی کسب حلال است. این از کارهایی است که به نظرم شما جوانان باید سد آن را بشکنید. یک سری تصورات غلط از قدیم به اسم دین در جامعه شکل گرفته است که: آدم مومن و مذهبی نباید به دنبال کسب ثروت برود. یعنی به عبارتی ماجرای زهد از دنیا با زهد از تولید سرمایه و ثروت قاطی شده است. درحالی که اصلاً این گونه نیست. دنیا طلبی با آبادکردن دنیا دو موضوع متفاوت است و بهتر است که بندگان صالح دنیا را آباد کنند، اما دنیا طلب نشوند. اوج این مطلب هم صاحب همین فرمایشات یعنی امیرالمومنین علیه السلام است. ایشان در زندگی تعداد زیادی نخلستان را آباد کرد،قنات و چاه حفر کرد، ثروت زیادی تولید کرد ولی به ذره ای از آن دل نبست وآن را در راه خدا و فقرا و یتیمان انفاق می کرد. این از ضعف های جدی اسلام، مخصوصاً شیعیان است. ما از نظر ثروت یعنی استحصال منابعی که خداوند در اختیار مان قرارداده عقبیم و لذا دیگران بر ما سیطره پیدا کرده اند. چه اشکالی دارد که جوانان شیعه ی هیئتی و مذهبی و انقلابی جمع شوند و کار اقتصادی درست و خداپسندانه انجام دهند و برای کشور اسلامی سرمایه تولید کنند. در بین همین مردم اصفهان شخصی را می شناسم که کار اقصادی بزرگی دارد که درخاورمیانه نظیر ندارد و خبردارم از درآمد کلان این کار حلال و پاکیزه در قم و مکان های دیگر کار فرهنگی می کند. تشکیلاتی را به لطف خدا در قم راه انداخته وطلبه هایی که به زبان انگلیسی یا زبان های دیگر مسلط هستند تربیت می کند و به کشورهای دیگرمی فرستد تا غیر موحدین را شیعه کنند. پشتوانه ی مالی این کار عظیم فرهنگی از کجا تامین می شود؟ از کاری اقتصادی با مدیریت قوی. این آدم با این که سن کمی دارد در مدیریت هم کم نظیر است.
تولید سرمایه در اسلام از عبادت های بزرگ است
این فرهنگ شیعه است. یعنی اگر کاری از دستش برمی آید وقت می گذارد و تولید سرمایه می کند و لی به آن دل نمی بندد. چقدر خوب است کسب حلال که امام می فرمایند، سرلوحه ی کارهای پژوهشی و دینی قرار گیرد. امروزه که شیعه صاحب انقلاب اسلامی است و این انقلاب به امید خدا جهان را تحت سیطره حقانیت حق و اسلام ناب محمدی قرار خواهد داد، مسلماً یکی از ابعاد مهم آن بعد اقتصادی و آبادانی دنیاست. همه که بر اساس کتب آیت الله جوادی آملی و شهید مطهری به سمت اسلام نمی آیند. عده ای هم به خروجی این مکتب نگاه می کنند و می گویند، اگر بپذیریم که خدا یکتاست و حضرت محمد صل الله علیه و آله هم پیامبر خداست و قرآن هم حق است، آیا این اسلام توانسته است زندگی انسان ها را تدبیرکند. تولید سرمایه در اسلام از عبادتهای بزرگ است. این که مومن نباید به دنبال کسب ثروت و سرمایه باشد، جزء رسوب های قاطی شدن صوفیگری با تشیع است و هم چنان هم باقیمانده. اگر هر کدام از شما زمینه و امکاناتش را دارید، کارهای اقتصادی درست و با مدیریت صحیح انجام دهید. تولید ثروت و سرمایه و اشتغال زایی کنید. در جستجوی حلال بودن هم یکی از علامت های اهل تقواست.
در ادامه حضرت می فرمایند: “تَحَرُّجاً عَنْ طَمَع“۲ انسان متقی از طمع ورزی پرهیز می کند. در فرازهای قبلی حضرت اشاره می کنند که انسان متقی به دنبال کسب حلال می رود و در این جا می گویند از همین انسان متقی باید از طمع پرهیز کند.
“یَعْمَلُ الْأعْمالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ، یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ، وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ”۳ انسان پرهیزگار اعمال نیکو انجام می دهد ولی ترسان است. با اینکه کارهای درست انجام می دهد ولی خائف است. چرا؟ چون به مسیری که در پیش دارد نگاه می کند و از طرفی هم به توشه ی خود می نگرد که اعمال صالح کمی دارد و دیگر اینکه خود را متهم می کند که آیا عملش خالص و برای خدا بوده؟ آیا اعمالش مورد رضایت خدا هست؟ این ترس و خوف، ترس مقدسی است. شب را در عین هراس مى گذراند و شادمانه دیده به دیدار صبح مى گشاید، هراسش از غفلتى است که مبادا گریبانگیر او شود و شادمانی اش از فضل و رحمتى است که نصیبش گشته.
در همه ی احوال بر نفس خود مدیریت می کنند
متقین روز را با سپاس گزاری به شب می رسانند. گفتمان غالب اهل تقوا در روز شکر خداست. بر عکس مردم دنیا که مدام از دنیا و آدم ها گله و شکایت می کنند و به خیال خودشان از دنیا شاکی هستند ولی در حقیقت دارند از خدا گله می کنند، که خدا قادر نیست رزق آن ها را بدهد. متقین دایماً در حال شکر هستند، چون نقطه های واقعی نعمت را تشخیص می دهند
در ادامه امام علی علیه السلام می فرمایند، متقین، شب را با یاد خدا به روز می آورند. در قرآن خدا می فرماید: ” یَأَیهَا الْمُزَّمِّلُ(۱) قُمِ الَّیْلَ إِلا قَلِیلاً(۲) نِّصفَهُ أَوِ انقُص مِنْهُ قَلِیلاً(۳) أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً”۴ انسان متقی شب را برای احیای قلب خود و مناجات با خدا قرار می دهد. متقین در روز به شکر خدا و در شب به ذکر خدا مشغولند. پزشکان و روانشناسان توصیه می کنند، انسان در شبانه روز به هشت ساعت خواب نیاز دارد ولی اگر انسان در وادی درست یاد خدا قرار بگیرد و بیدار شدن در سحر برایش لذت بخش شود، حتی با تمام خستگی و کم خوابی هم در سحرها بیدار می شود. کلاس و چهارچوب متقین کلاس مدیریت بر نفس است. زمانی که انشاءالله به خطبه ی متقین عمل کردیم، آن وقت این ما هستیم که به نفسمان دستور می دهیم چه زمانی بخوابد، چه زمانی غذا بخورد. در حقیقت نفس را تحت سیطره قرار می دهیم.
افق متقین این گونه است. مثل سرداران و رزمنده های جنگ که صبح تا شب درگیر و دار جنگ بودند ولی با تمام خستگی و مشقت و جراحت ها، سحرها مشغول عبادت و مناجات می شدند. مثل امام عزیزمان. ایشان در اواخر عمرشان و حتی در اوج بیماری، سحرها بیدار می شدند و تا صبح مشغول مناجات و نماز بودند. دیوارهای حسینیه ای که امام در آنجا سخنرانی می کردند آجری بود و روی آن گچ کاری نشده بود. بعضی از نزدیکان ایشان خواستند که دیوارهای حسینیه را گچکاری کنند، وقتی امام متوجه شدند بسیار ناراحت شدند و گفتند می خواهید مرا جهنمی کنید و کار را متوقف کردند. امام خمینی می فرمود،من برای تاریخ در مقابل وظیفه ام ارزشی قایل نیستم. تاریخ چه در مورد من خوب بنویسد یا بد بنویسد، من تکلیفم را انجام می دهم.
حضرت در ادامه می فرمایند: “شب را در عین هراس مى گذراند و شادمانه دیده به دیدار صبح مى گشاید”۵ این ترس به چه علت است؟ به خاطر اینکه دچار غفلت نشود و شادمان است برای فضل و رحمتی که به او رسیده است.لذا در روایات توصیه شده وقتی برای نماز شب بیدار می شوید بگویید: “الحمد لله الذی احیانی بعد ما اماتنی” آیا این شادمانی ندارد؟! ممکن است هر کدام از ما شب بخوابیم و خوابمان به مرگ ما متصل شود.
به نفس خود اجازه قانون شکنی نمی دهند
“اگر نفسش در طلب چیزى ناخوشایند سرکشى کند، پاى مى فشرد تا خواهشش را برنیاورد.”۶ نفس انسان در مواقعی مطیع است و در مواقعی نه. انسان متقی اگر نفسش در چیزی او را اطاعت نکند، نفسش را تنبیه می کند و او را در جایی که دوست دارد کاری را انجام دهد، محروم می سازد تا به نفسش یادآوری کند سرزمین وجودش صاحب دارد. و چقدر خوب است که هر شخصی براساس خودشناسی، نفسش را تنبیه کند وگرنه نفس عادت به قانون شکنی می کند.
تنها دلبستگی شان رضایت خداست
روشنی چشم پرهیزگاران در چیزی قرار دارد که جاودانه است و آن چیزی را که پایدار نیست ترک می کند. قاعده های زندگی اهل تقوا بر عکس خیلی از انسان هاست. روشنی چشم متقین به چیزهایی است که بقا داشته باشد. آن ها فقط به دنبال چیزهایی هستند که فانی نمی شود. در قرآن خداوند می فرماید: “مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ”۷ آن چیزی که نزد شماست فانی است و آن چه نزد خداست باقی است. متقین به چیزی دل می بندند که خداوند می پذیرد و درخزاین الهی قرار می گیرد. مثل عفت، غیرت، شجاعت و گذشت. در جلسات قبل هم اشاره کردم، در توزیع دنیا ته صف باشید و در توزیع معنویت سر صف. متقین تلاش نمی کنند که دیگران اعمالشان را بپذیرند، بلکه به فکر رضایت خدا هستند. لذا در خیلی وقت ها نجات در گمنامی است. روایت داریم خوش به حال کسانی که گمنام هستند.۸
از امل چشم پوش و در عمل کوش
“دانش را با بردبارى و گفتار را با کردار آمیخته است”۹٫ من مثل بسیاری از شما در نوجوانی با مفاتیح الجنان خیلی مانوس بودم و برایم سوال بود که چرا مردم بیشتر از قرآن با مفاتیح انس دارند. از خودم می پرسیدم چه چیزی در این کتاب هست که باعث شده بین کتب ادعیه ای که بزرگان دیگر نوشته اند، این کتاب خاص و ویژه باشد. تا این که روزی به مسجدی رفتم که نماز بخوانم. روحانی مسجد بین دو نماز چند دقیقه ای صحبت کرد.در بین صحبت هایش گفت شیخ عباس قمی یکسال و بلکه بیشتر وقت گذاشت تا کتاب مفاتیح الجنان را بنویسد، وقتی نوشتن کتاب پایان یافت، کتاب را با خود به حیاط آورد و دو رکعت نماز خواند و به فرزندانش گفت کتاب تمام شد. فرزندانش از او خواستند که آن را ببرند و چاپ کنند. ایشان گفت یکسال صبر کنید تا من به آن چه که در این کتاب نوشته ام عمل کنم و بعد به دست دیگران بدهم. لذا متقین به آن چه می گویند عمل می کنند.
همت هایتان باید بلند و فوق العاده باشد
“پرهیزگار را می بینی که آرزویش نزدیک است”۱۰ دوستان سعی کنید آرزوی دور و دراز نداشته باشید. سعی کنید آرزوهای تان کوچک باشد. البته آرزوی کوچک با همت کوچک متفاوت است. همت های تان باید بلند و فوق العاده باشد، اما آرزوهای تان باید کوچک باشد.آرزوهای طولانی انسان ها را در هستی خوار می کند. چون به آن دست پیدا نمی کنند و آنچه را هم که دارند از دست می دهند و عمر و شخصیت خود را تباه می کنند. لذا در روایت داریم: “یشیب ابن آدم و یشب فیه خصلتان: الحرص و الطول الامل”۱۱ متقین چون آرزوهای شان کوتاه است در همه حال آرامند و طمع نمی ورزند.
اهل تقوا در جاده ی بندگی مراقبند
انسان پرهیزگار لغزش هایش اندک است. مراقبت در ذات تقواست و شخصی که مراقب است، در جاده ی بندگی از مسیر خارج نمی شود. شخصی که از حد مجاز سرعت تجاوز نمی کند، احتمال اینکه تصادف کند، خیلی کم است. اهل تقوا در جاده ی بندگی مراقبند.
مردم به خیرشان امیدوار و از شرشان در امانند
“دلش خاشع و نفسش قانع است، خوراکش اندک و کارهایش آسان است و دینش محفوظ و شهوش در حرام مرده.”۱۲ شهوت در لغت به معنای خواهش و خواستن است، چیزی است که دل آن را بخواهد. اهل تقوا شهوت حرام را در خود کشته اند. مردم به خیر او امیدوارند و از شرش در امان هستند. مدعیان حقوق بشر باید این فراز را بخوانند! انسان متقی به گونه ای که مردم باور دارند در هیچ صحنه ای شری به احدی نمی رساند. بیائید به گونه ای زندگی کنیم که اطرافیان از عمل و گفتار ما ترسی نداشته باشند. همان گونه که اهل بیت علیهم السلام این گونه بودند. حتی اگر هزاران خطا هم از شخصی می دیدند ذهنیت شان نسبت به او عوض نمی شد. ولی آیا ما این گونه ایم؟! اگر از شخصی خطایی ببینیم دودمانش را به باد می دهیم.
در بدترین شرایط هم از چهارچوب ها خارج نشوید
یکی از دلایل ایجاد نفاق بین خانواده ها همین ذهنیت هاست، سعی کنیم به گونه ای رفتارکنیم که حتی در بدترین شرایط هم دیگران مطمئن باشند از چهارچوب ها خارج نمی شویم. اتفاقی که متاسفانه در جامعه ی ما می افتد این است که در جاهایی با مردم به بدی برخورد می کنیم و مردم دو رو می شوند و ظاهر و باطن شان تفاوت پیدا می کند. دوستانی که بچه دارید به گونه ای با بچه هایتان رفتار کنید که حتی خطای او هم پنهان نباشد. چون اگر پنهان باشد دیگر نمی توانید کاری بکنید. بحث حیا فرق می کند این نفاق است. اگر مردم، خانواده، دوستان و زیردستان از ما شخصیتی ببینند که از او خیر می رسد، با ما رو راست رفتار می کنند. حکومت هم اگر این گونه رفتار کند مردم رو راست خواهند بود و آن جایی که باید انتقاد کنند به درستی انتقاد می کنند و در جایی که باید تایید کنند از ته دل تایید می کنند.
خدایا تو را قسم می دهیم به حق امیر المومنین علیه السلام ما را به اوصاف اهل تقوا مزین بفرما. خدایا تو را قسم می دهیم به حق زینب کبری سلام الله علیها به ما و دولت و ملت ما توفیق استقامت و پایداری بر آرمان های انقلاب اسلامی عنایت بفرما. خدایا تو را قسم می دهیم به حق سیدالشهدا علیه السلام هرچه زودتر پرچم این انقلاب را با دستان رهبری عزیز به امام زمان –عجل الله تعالی فرجه الشریف- برسان.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
پاورقی
۱- نهج البلاغه-خطبه متقین-۱۹۳
۲- همان
۳- همان
۴- مزمل –آیات ۱ تا ۴_ یَأَیهَا الْمُزَّمِّلُ(۱) قُمِ الَّیْلَ إِلا قَلِیلاً(۲) نِّصفَهُ أَوِ انقُص مِنْهُ قَلِیلاً(۳) أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً(۴)به نام خداوند بخشایشگر و مهربان هان ای جامه به خود پیچیده ! ( ۱). پارهای از شب به جز اندکی از آن را بر خیز و زنده بدار ( ۲). یا نصف آن را و یا کمی کمتر از نصف را ( ۳). و یا اندکی بر نصف بیفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان ( ۴).
۵- نهج البلاغه-خطبه متقین-۱۹۳
۶- همان
۷- نحل -۹۶- “مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ” آن چه نزد شماست فانى مى شود و آن چه نزد خداست ماندنى است و کسانى که صبورى پیشه کردند پاداش شان را بهتر از آن چه عمل مى کرده اند مى دهیم.
۸- نهج الفصاحه- ص۷۱-کلام ۳۷- رسول اکرم (ص) می فرمایند: “هرگاه کار نیکویت تو را شادمان و کار پلیدت تو را نگران ساخت بدانکه مومن حقیقی هستی، خوشبخت ترین مردم نزد من مومنی است که: متعلقاتش کم از نماز بهره مند – تا لقای حق بر روزی به حد کفاف صبر کند – پروردگارش را نیکو بندگی نماید در بین مردم گمنام باشد.
۹- نهج البلاغه-خطبه متقین-۱۹۳
۱۰- همان
۱۱- أربعین جامی طبع آستان قدس رضوی- ص – ۲۲- “یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَل” فرزند آدم پیر میشود و هر چه به سوی پیری میرود به موازات آن، دو صفت در او جوان میگردد: یکی حرص و دیگری آرزوی دراز.
۱۲- نهج البلاغه-خطبه متقین-۱۹۳
بیشتر بدانیم
*اِنَّ التَّقوى مُنتَهى رِضَى اللّه مِن عِبادِهِ وَ حاجَتُهُ مِن خَلقِهِ فَاتَّقُوا اللّه الَّذى اِن اَسرَرتُم عَلِمَهُ وَ اِن اَعلَنتُم کَتَبَهُ؛
نهایت خشنودى خداوند از بندگانش و خواسته او از آفریدگانش تقواست، پس تقوا از خداوندى بکنید که اگر پنهان کنید مى داند و اگر آشکار سازید مى نویسد.
(کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۴۳، ح۲۸۷۳۱)
*تَمامُ التَّقوى اَن تَتَعَلَّمَ ما جَهِلتَ وَ تَعمَلَ بِما عَلِمتَ؛
تمام و کمال تقوا این است که آن چه را نمى دانى بیاموزى و بدان چه مى دانى عمل کنى.
)نهج البلاغه، خطبه ۹۱(
*اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ، ویُنسی الذِّکرَ
بدانید، که آرزو خرد را دچار غفلت مىسازد و یاد خدا را به فراموشى مىسپارد.
(نهج البلاغه، خطبه ۸۶ – منتخب میزان الحکمه، ص ۳۹۴)
*یا أَحمَدُ إِنَّ العِبادَهَ عَشَرَهُ أَجزاءَ: تِسعَهٌ مِنها طَلَبُ الحَلالِ فَإِذا طَیَّبتَ مَطعَمَکَ وَ مَشرَبَکَ فَأَنتَ فى حِفظى وَ کَنَفى؛
در حدیث قدسى آمده است که خداوند مى فرماید: اى احمد همانا عبادت ده جزء است که نه جزء آن طلب روزى حلال است، پس چون خوراکى و نوشیدنى خود را پاک کردى در پناه و حمایت من هستى.
*أَفضَلُ الجِهادِ مَن أَصبَحَ لایَهُمُّ بِظُلمِ أَحَدٍ؛
برترین جهاد آن است که انسان روز خود را آغاز کند در حالى که در اندیشه ستم کردن به احدى نباشد.
(محاسن ج ۱، ص۲۹۲)
امام صادق علیه السلام : لا تَتَمَنَّوا المُستَحِیلَ، قالوا : و مَن یَتَمَنَّى المُستَحیلَ؟ ! فقالَ : أنتُم، أ لَستُم تَمَنَّونَ الراحَهَ فی الدنیا ؟! قالوا : بَلى، فقالَ : الراحَهُ للمُؤمِنِ فی الدنیا مُستَحیلَهٌ.
امام صادق علیه السلام به اصحاب خود فرمودند: آرزوهای محال نکنید. عرض کردند: مگر چه کسی آرزوهای محال می کند؟ فرمود : شما. مگر نه اینکه آرزومند آسایش در دنیا هستید؟ عرض کردند: بله. فرمودند : آسایش در دنیا برای مؤمن محال است.
(میزان الحکمه. جلد ۵٫ص ۲۱۶۵)
امام علی علیه السلام: لن یثمر العلم، حتی یقارنه الحلم.
دانش تا با بردباری قرین نشود هرگز به بار نمی نشیند.
(میزان الحکمه.جلد۳٫ص ۱۲۹۲)
امام علی علیه السلام: من خاف البیات قَلَّ نومه. (امالی صدوق.ص ۳۲۲)
هر کس از شبیخون (مرگ) بترسد، خوابش کم می شود.
)میزان الحکمه جلد ۱۳ ص ۶۵۵۰(
رسول اکرم صل الله علیه و آله: من احبَّ السبیل الی الله عزوجل جُرعتان :جُرعه غیظ تردّها بحلم و جُرعه مصیبه تردّها بصبر.
از محبوب ترین راه ها به سوی خداوند عزوجل دو جرعه است: جرعه خشمی که با بردباری آن را فرو بری و جرعه مصیبتی که با شکیبایی آن را فرو بری.
)میزان الحکمه.جلد۹٫ص ۴۳۳۷(
رسول اکرم صل الله علیه و آله: فلیتزوَّد العبد من دنیا لِاخره و من حیاته لِموته و من شبابه لِهزمه، فانَّالدنیا خلقت لکم و انتم خلقتم للاخرته.
بنده باید از دنیای خود برای آخرتش و از زندگی خود برای مردنش و از جوانی خود برای پیریش توشه برگیرد.زیرا که دنیا برای شما آفریده شده و شما برای آخرت.
)میزان الحکمه.جلد۴٫ ص ۱۶۹۳(
امام صادق (ع): من تعلُّق قلبه بالدنیا تعلُّق قلبه بثلاث خصال: همٍّ لا یفنی، املٍ لا یدرک و رجاءٍ لا ینال.
هر که به دنیا دل ببندد به سه چیز دل بسته است :اندوهی بی پایان، آرزوی دست نایافتنی و امید نا رسیدنی
)میزان الحکمه.جلد۴٫ص ۱۷۰۵(
امام علی (ع): اشکر الناس اِقنَعُهُم و اکفرهم اجشَعُهُم ( الارشاد.۱٫ص۳۰۴)
شاکرترین مردم قانع ترین آنهاست و ناسپاس ترین آنها نسبت به نعمت ها آزمندترین آنهاست.
)میزان الحکمه جلد ۶ ص ۲۸۲۵(
امام صادق(ع): ادنی الشُّکر رؤیته نعمته من الله من غیر علّه یتعلِّق القلب بها دون الله عزوجل و ارضا بما اعطی والا یَعصیَهُ بِنِعمَته او یُخالفه بشیءٍ من امره و نهیه بسبب نعمته.(مصباح الشریعه.۵۳)
کمترین سپاسگذاری این است که انسان نعمت را مستقیما از خدا بداند و جز او علتی را برای آن نداند و نیز به آن چه خداوند عطایش کرده خرسند باشد و با نعمت او مرتکب گناه نشود یا نعمت او را در راه مخالفت با هیچ یک از اوامر و نواهی خدا به کار گیرد.
)میزان الحکمه جلد ۶ ص ۲۸۲۵(
امام علی علیه السلام: سرور المؤمن بطاعه ربّه و حُزنه علی ذنبه. ( غررالحکم. ۵۵۹۴)
شادی مومن آن گاه است که پروردگارش را اطاعت کند و اندوهش آن گاه که گناه کند.
)میزان الحکمه.جلد۵٫ ص(۲۴۴۹
امام علی علیه السلام: اوصیکم به ذکر الموت و اقلال الغفله عنه و کیف غفلتکم عما لیس یغفلکم؟! (نهج البلاغه. خطبه ۱۸۸)
شما را سفارش می کنم که به یاد مرگ باشید و از آن کمتر غفلت ورزید چگونه از چیزی غفلت می کنید که او از شما غافل نیست ؟
)میزان الحکمه.جلد ۹٫ ص (۴۳۶۷
امام صادق علیه السلام: ان قَدَرتم ان لا تُعرفوا فَافعَلوا،و ما علیک ان لم یثن علیک الناس؟و ما علیک ان تکون مذموماً عند الناس؟اذا کنت عند الله محمودا؟
اگر توانستید ناشناخته بمانید چنین کنید زیرا وقتی نزد خدا ستوده باشی تو را چه زیان که مردم ستایشت نکنند و در نظرشان نکوهیده نباشی ؟
( بحار.۷۳٫ص ۱۲۱)
چون شیطان دائم در حال نقشه کشیدن و امر به فحشا و منکر است شما هم باید دائم در حال یاد خداو امر به خوبی و معروف باشید.
(در محضر روح الله(جهاد با نفس). حسن قدوسی زاده.ص ۱۳۵)
الهی، آزمودم، تا شکم دایر است دل بایر است.
)الهی نامه حضرت علامه حسن حسن زاده آملی. ص(۱۰
یک نفَس از نفْس غافل مباش که دشمنی سخت رهزن و رهزنی سخت دشمن است. همواره در کمین است و اقتضای طبیعتش این است.
)نامه ها برنامه ها. علامه حسن حسن زاده آملی.ص ۱۰(