“فَمِنْ عَلامَهِ أحَدِهِمْ: أنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِین، وَ حَزْماً فِی لِین”
از نشانه هاى متقین این است که مى بینى: در دینداری نیرومند و در عین دوراندیشى نرم خوى است.
تشخیص پرهیزگاران حقیقی از تقلبی
“فَمِنْ عَلامَهِ أحَدِهِمْ : أنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِین، وَ حَزْماً فِی لِین۱ امیرالمؤمنین (علی علیه السلام) در فرازهای قبلی به اوصاف متقین و اعمالی که متقین در ساعات شبانه روز انجام می دهند، مثل شب زنده داری در سحر و رفتارهای دیگر پرداختند، اما از این جا به علامت های متقین می پردازند. تفاوت اوصاف و علامات متقین چیست؟ تفاوت فرازهای جدید با قبلی در این است که اوصاف و رفتارهای متقین را انسان ریا کار هم می تواند شبیه سازی کند. مثلاً شب زنده داری کند، تلاوت قرآن داشته باشد و ذکر بگوید، ولی برای این که متقی حقیقی از متقی تقلبی شناخته شود، این علامت ها که امشب بعضی از آن ها را بیان می کنیم، کار ساز است. بنابراین آن چه که امشب اشاره می شود، از جهتی مهم تر از مباحث قبلی است. زیرا پی می بریم انسان متقی چه علامت هایی باید داشته باشد که دیگران نمی توانند در این علامت ها شبیه سازی و ریا کنند.
نشانه ها…
در مورد این نشانه ها ابتدا حضرت می فرمایند،” أنَّکَ تَرَى لَهُ قُوَّهً فِی دِین”۲به این معنا که متقین در دینداری نیرومند و قوی هستند. در جلسات قبل در مورد این قسمت از فراز صحبت کردیم و به این بهانه مولفه های مدیریت جهادی و روحیه جهادی را ذکر کردیم. در ادامه حضرت می فرمایند” :وَ حَزْماً فِی لِین”۳ “حزم” در لغت به معنای دور اندیشی است. یعنی شخص هر کاری که می خواهد انجام دهد، هر سخنی که می خواهد بگوید و هر انتخابی که می خواهد در زندگی اش داشته باشد، عاقبت آن کار را ببیند. کنار هم قرار گرفتن این صفات و علامت ها که حضرت می فرمایند عجیب است،” قُوَّهً فِی دِین “و” حَزْماً فِی لِین “یعنی متقین در عین این که لینت دارند و نرم خو هستند، دور اندیش هم هستند و این گونه نیست که نتیجه نرم خویی آن ها، به ساده اندیشی و ساده لوحی تعبیر شود. در عین نرمی و آرامی و انعطاف پذیری، عاقبت اندیش هم هست. خداوند در قرآن کریم در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید ” :فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ “۴ پس به برکت رحمت الهى با آنان نرم خو و پرمهر شدی. چون نقشی که پیامبر صلی الله علیه و آله در عالم دارد، ایجاب می کند که با مردم و گروه های مختلف بتواند ارتباط بر قرار کند و لذا مهمترین نیاز پیامبر صلی الله علیه و آله این بوده که انسان نرمی باشد. در مقابل این لینت چیست؟ “فظ” است، در ادامه می فرماید” :وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ”۵ (و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند).
وقتی این آیه را می خوانیم، اگر دقیق نباشیم، ممکن است گمان کنیم نستجیر بالله، چون پیامبر صلی الله علیه و آله ساده است می توان سر او را کلاه گذاشت. این قدر نرم و منعطف است که هر چه بگوییم می پذیرد. به طور مثال در مورد پیامبر صلی الله علیه و آله می گفتند: “هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ”۶ ( او سراپا گوش است و حرف هر کس را می پذیرد، بگو: او گوش خوبی برای شماست).
بعضی این صفت را به عنوان ایرادی از پیامبر صلی الله علیه و آله به حساب می آوردند و با طعنه می گفتند هر چه دیگران می گویند، می پذیرد. در حالی که اصلاً اینگونه نبوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله در عین این که هیچ خشونت و غلظتی ندارد، عمق و اندیشه ی انسان ها را هم درک می کند و اگر در موردی صحبت می کند، با دور اندیشی نقطه آخر آن را هم دیده است. این ما هستیم که خیلی ساده ایم. اگر با اهل تقوا نشست و برخاست داشتیم، باید خیلی حواسمان جمع باشد. متقین در عین سادگی پیچیده اند، در عین نرم خویی بسیار محکم هستند. روایتی برای شما می خوانم، که چرا حضرت علامات متقین را بیان می کنند در حالی که در مورد اوصاف متقین صحبت می کردیم. صحبت در مورد علامات متقین به این جهت است که ما فریب ظاهر تقوا پیشگان را در انسانی که سیرت باطلی دارد، نخوریم.
قوت در دینداری از علامت های مقین واقعی است
صفاتی که در مورد متقین بیان شده صحیح است ولی هر شخصی این صفات را دارد، لزوماً متقی نیست. یعنی شخصی که متقی باشد این صفات را حتماً دارد ولی هر شخصی که این صفات را دارد لزوماً متقی نیست، حالا از کجا پی ببریم؟ از این علاماتی که حضرت در ادامه فراز می فرمایند: یکی از این نشانه ها، قوت در دینداری است. یعنی انسان متقی وقتی پای حق می ایستد، سرزنش هیچ سرزنش کننده ای در او اثر نمی گذارد،”و لا تاخذه فی الله لومه لائم”. محکم و قوی کارش را انجام می دهد. محیط و شرایط را بهانه ای برای کوتاهی کردن قرار نمی دهد و اگر به نتیجه ای رسید که طبق تکلیف بندگی باید کاری را انجام دهد، با قاطعیت رفتار می کند.
متقین از احزاب خدا هستند…
نجاشی یکی از یاران امیر المؤمنین علیه السلام بود و به عبارتی صدا و سیمای امیرالمؤمنین علیه السلام در غربت ایشان به حساب می آمد. در دوران صدر اسلام معاویه با ثروت و حکومت خود، علیه امیرالمؤمنین علیه السلام سیاه نمایی می کرد، امثال نجاشی، شعری می گفتند و همه حیله های معاویه رسوا می شد. در آن زمان مردم عرب به شعر علاقه ی زیادی داشتند. در چنین دورانی نجاشی از امیرالمؤمنین علیه السلام حمایت می کرد. در دوران حکومت امام علی علیه السلام، در ماه رمضان شراب نوشیده بود و باید شلاق می خورد.دوستانش از حضرت خواستند که او را ببخشد ولی حضرت قبول نکرد، قبل از این که شلاق بخورد، تهدید کرد که اگر تازیانه ای به او بخورد به شام می رود و در رکاب معاویه علیه حضرت علی علیه السلام شعر می گوید.۷ این کار را هم کرد ولی حضرت ذره ای ناراحت نشدند. این نمونه بارز” قُوَّهً فِی دِین “است. خدا آیت الله محمد گیلانی را حفظ کند، خود ایشان، اوایل انقلاب حکم اعدام پسرانش را داد، چون ضد انقلاب بودند. یک بار هم در این ۳۵ سال اسمی از آن ها نبرد. قوت در دینداری انسان ها، علامت تقوای واقعی است و امروزه تقوا یعنی حزب الهی بودن.
دور اندیشی همراه با نرم خویی
در مورد دومین نشانه حضرت می فرمایند : “حزماً فی لین” در عین اینکه انسان متقی نرم خو و منعطف است، دور اندیش هم هست. عبدالله ابن زبیر از صحابه و یاران نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله بود که بعداً به انحراف کشیده شد. او انسانی متظاهر به تقوا بود. در تاریخ معروف شده بود به “عائذ البیت” یعنی پناهنده به کعبه. زهد و تقوای او در آن زمان زبانزد مردم بود، ولی امیرالمؤمنین علیه السلام در آینده منحرف او می گفتند: “هم چون سوسماری است که دینداری را ریسمانی برای صید دنیا قرار می دهد.”ولی سرانجام همین انسان زاهد و عارف، بر سر قدرت طلبی، توسط قریش به دار آویخته شد، وقتی قدرت گرفت اهل بیت زمان خودش را در شعب ابیطالب محصور کرد و اطراف شعب را پر از هیزم قرار داد تا آتشی به پا کند. با اهل بیت علیهم السلام بغضی دیرینه داشت و می گفت: “همانا بغض اهل بیت را به مدت چهل سال کتمان کردم.”
نشانه های مومن
امام صادق علیه السلام می فرمایند: “یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ٬
۱- وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ٬
۲- صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ٬
۳- شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ٬
۴- قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ٬ ل
۵- َا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ،
۶- وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ٬
۷- بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ٬
۸- وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ “۸
مومن هشت نشانه دارد:
یک؛ (در گرفتاری های تکان دهنده با وقار باشد)، یعنی اگر فتنه و آشوب و بحران باشد او از مرز دین داری تکان نمی خورد.
دو؛ (در هنگام بلا و سختی صبور باشد). دنیا در بلا پیچیده شده است. امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در توصیف دنیا می فرمایند: “الدنیا دارٌ بالبلاءِ محفوفه”۹ در بلا باید صبر داشت و شکیبایی ورزید، چون؛ (ان مع العسر یسری)۱۰٫
سه؛ (در خوشی سپاسگزار باشد )، انسان با قوا و مومن در نعمت ها هم شاکر است. انسان بی ظرفیت در بلا می شکند و خدا را فراموش می کند. ولی انسان با تقوا در بلا صبور است و در آسایش و راحتی شاکر.
چهار؛ (به آن چه خداوند روزی اش فرماید قناعت کند)، انسان مومن به هر چه خدا به او داده، قانع است و چشم طمعش از دست مردم بریده است. دختر مقام معظم رهبری در بچگی از طرف مدرسه به اردو رفته بود. قرار بود هر دانش آموزی برای خودش غذا بیاورد. همه دانش آموزان و معلمان منتظر بودند ببینند، دختر رهبر چه غذایی آورده است . موقع ناهار با تعجب همه دیدند که ناهار او نان با سیب زمینی و مقداری خیار شور است. قناعت یعنی این. در داستانی از شیخ شیوخ آمده که از مسجدی گذر می کرده و دیده است مکتبی در گوشه ای از مسجد بر پاست، و استاد به بچه ها استراحتی داده است تا غذای شان را بخورند، چشمش می افتد به بچه ای فقیر که التماس بچه ی ثروتمندی را می کند که مقداری از نان و حلوایش به او بدهد، بچه ثروتمند از او می خواهد که مثل سگ پارس کند تا به او غذا بدهد او این کار را می کند۱۱ چرا؟ چون قناعت ندارد. هر شخصی از قناعت فاصله بگیرد به ذلت تن می دهد. چه فرد و چه جامعه، جامعه ای که قانع به ثروت ها و منابع خودش نباشد، ذلیل می شود.
پنجم؛ (به دشمنان ستم نمی کند)، اشاره می کند که اهل تقوا به دشمن هم ظلم نمی کنند چه برسد به دوست .خدا حفظ کند سردار سلیمانی را، ایشان فرمانده سپاه قدس بودند. تعریف می کرد که با یکی از سرگروه های تروریستی، با نقشه ای از قبل طراحی شده ارتباط برقرار کردیم و او را به عنوان مهمان به ایران دعوت کردیم و سرانجام دستگیر شد. تعریف می کرد خدمت آقا رسیدیم و با افتخار خبر دستگیری او را برای رهبر انقلاب توضیح دادیم، بعد حضرت آقا پرسیدند، چگونه او را گرفتید؟ می گفت: “ماجرا را تعریف کردیم و گفتیم با ترفندی او را به ایران دعوت کردیم و بعد او را به دام انداختیم. رهبر به قدری ناراحت شدند و فرمودند، این شخص را به عنوان میهمان دعوت کردید و بعد او را دستگیر کردید! این عین ناجوانمردی است، حتی در این مسئله هم باید اخلاق را رعایت کرد. نباید حاضر شویم برای رسیدن به هر هدفی از هر وسیله ای استفاده کنیم، حتی اگر دشمن ما باشد.
ششم؛ (سر بار دوستان نباشد)،
هفتم (تن خویش را به رنج بیاندازد)، جسم او از دستش در رنج است. خواب و استراحتش کم است و کار و تلاشش زیاد است. خدا شاهد است من وقتی “حسین یکتا” را می بینم از خودم خجالت می کشم، این آدم همه زندگی اش را وقف نظام و انقلاب کرده است و همه فشار ها را تحمل می کند که صحبت های رهبر انقلاب زمین نماند.
هشتم؛ (مردم از او در آسایش باشند).
و اما “حزماً فی لین”۱۲ نرمش و نرم خوئی دو گونه است. زمانی به خاطر ضعف و عجز است و زمانی از باب تواضع. دقت کنید امروزه اساس خیلی از مکتب های انحرافی بر اساس ترس و عجز است. شیطان گرائی و شیطان پرستی بر اساس ترس از قدرت دروغینی است که برای شیطان ساخته اند. در این فرقه عقیده دارند باید از ترس شیطان، برده ی او شوند تا از او در امان باشند.۱۳
ولی نرمخویی وقتی از باب تواضع و نرمش باشد، خوب است، مثل مادر و معلم که در مورد شما نرمش به خرج می دهند. اهل تقوا نرمشی هم که دارند بر اساس تواضع آن هاست، نه بر اساس عجز آنان. داستان پهلوان تختی را برای تان بگویم. وقتی می خواهد به کشتی با پهلوان پوریای ولی برود، قبل از مسابقه می بیند پیرزنی خرما به دست گرفته و نذر می کند. اتفاقاً این پیر زن تختی را می بیند ولی او را نمی شناسد و نمی دانسته که پسرش با او مسابقه دارد. به او می گوید برای پسرم خرما نذر کرده ام تا در مسابقه با پهلوان تختی پیروز شود. حتماً می دانید که پهلوان تختی این مسابقه را می بازد تا دل این پیر زن شاد شود، در حالی که می توانسته پیروز شود.در عین قدرت،خاکساری و تواضع می کند، نرمش متقین بر اساس عجر آن ها نیست، قدرت و توان دارند، زیرک هم هستند اما انسانیت و اخلاق و دور اندیشی هم دارند.
در روایات در مورد دور اندیشی نکات فوق العاده ای ذکر شده است. ساده ترین آن این است که، هر کاری را انسان می خواهد انجام دهد باید عاقبتش را ببیند، به طور مثال در قدیم این گونه بود که خانه های نزدیک مسجد قیمتش گران تر بود، ولی امروزه خانه های اطراف مسجد ارزان تر است! در دین ما توصیه شده که خانه خود را نزدیک مسجد بنا کنی؛ که صدا و نوا و امواج معنوی دائم در گوش انسان باشد. البته این نکته را هم اشاره کنم که فقط صدای اذان جائز است از مسجد شنیده شود .اما متاسفانه خیلی از مساجد این موضوع را رعایت نمی کنند، این حق الناس است! امام حسین علیه السلام وقتی وارد کربلا شد، سی هزار دینار داد و آن زمین را خرید، عقیده داشت، این جا مکانی است که ما جنگ می کنیم و کشته می شویم و نباید حقی از مردم در این مکان ضایع شود.
من خودم تجربه کرده ام، هر چه قدر منزل مان نزدیک مسجد باشد، کارهای تربیتی روی بچه هایم راحت تر بوده است و هر چه دورتر باشد، سخت تر است.
در روایت داریم هر کسی به مسجد می رود هشت چیز نصیبش می شود:
۱- برادر دینی سودمند
۲- یا دانشی جدید
۳- یا آیتی محکم و استوار
۴- یا رحمتی منتظر
۵- یا سخنی که او را از هلاکت برهاند
۶- یا شنیدن جمله ای که او را به راه راست هدایت کند
۷- یا آن که گناهی را از ترس آن ترک کند
۸- یا گناهی را که از شرم و حیا مرتکب نشود.۱۵
تقریبا تمام شهدای ما از مسجد و رفقای مسجدی به این مقام رسیدند.
بالاترین دور اندیشی “مرگ آگاهی” است
عرض کردیم مصادیق دور اندیشی خیلی زیاد است. بالاترین دور اندیشی که در مکتب ما به آن توصیه شده است، مرگ آگاهی است، این که هر کاری انجام می دهیم نهایت و آخر آن را هم ببینیم. بدانیم که زمانی باید حساب پس دهیم. اهل تقوا آخرین دور اندیشی برایشان، اولین دور اندیشی است، انسان متقی هر عملی که می خواهد انجام دهد به عاقبت آن می اندیشد و می داند زمانی باید حساب پس دهد.
یکی از نشانه های متقین دور اندیش این است که به دنبال اطلاعاتی که بدردشان نمی خورد و به آن ها ربطی ندارد، نمی روند .یکی از یاران امام صادق علیه السلام خبر بدی در مورد مومنی به حضرت داد، حضرت خیلی ناراحت شدند که چرا ذهن و دل ایشان را نسبت به این مومن تیره کرده است.۱۵همیشه دانستن هر چیزی هنر نیست، باید ببینیم چه چیزی را می خواهیم بدانیم. نقطه ی کانونی دوراندیشی اهل تقوا مرگ است. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند “انّ اکیسکم اکثرکم ذکرا للموت وانّ احزمکم احسنکم استعداداً له۱۶ (زیرک ترین و و باهوش ترین شما کسی است که بیش تر از بقیه به یاد مرگ باشد). وقتی چنین انسانی عاقبت کار را می بیند، از همین الان خطا نمی کند، چون نهایت را می بیند.
شخصی که یاد مرگ باشد، زیاد به تخت فولاد می رود، در مورد مرگ زیاد مطالعه می کند و باور دارد روزی او می ماند و عملش !می فهمد که روزی می رسد که دست ها و پاهای ما بر اعمالمان شهادت می دهند،” الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم”. ۱۷ شما وصیت نامه امام را ببینید، وصیت نامه خیلی از پیرمردها و افراد دیگر را هم ببینید. خدا آیت الله العظمی خوشوقت را رحمت کند، ایشان در مکه از دنیا رفت، اصلاً ایشان وصیت نامه نداشت .وصیت نامه های شهیدان و بزرگانی مثل صیاد شیرازی و احمد کاظمی را ببینید، وصیت نامه ی خودمان را هم ببینید بهترین سرمایه عاقبت اندیشی در مورد مرگ است. یک نفر از پیامبر صلی الله علیه و آله توصیه ای خواست و پیامبر صلی الله علیه و آله سه مرتبه فرمودند: اگر بگویم عمل می کنی؟ و بعد فرمودند: “أوصیکَ اِذا أنْتَ هَمَمْتَ بَأمرفَتَدَبَّر عاقِبَهِ فأنْ یَکُ رُشداً فامضِهِ وِ إن یِکُ غَیاً فانته منه”۱۸
شخصی به امام صادق علیه السلام گفت: که برای او استخاره ای انجام دهند که به سفری تجاری برود، حضرت استخاره کردند و به او گفتند خوب نیست، به آن سفر رفت و اتفاقاً سود زیادی هم کرد، بازگشت تا به امام صادق علیه السلام بگوید، سود کرده است، حضرت فرمودند ولی ضرر کردی و به او فرمودند: به یاد داری در فلان منزل شب خوابیدی و صبح، نمازت قضا شد، همان جا بود که ضرر کردی!
چقدر پای دینداری ایستاده ایم؟!
برادارن و خواهران عزیز بیائید با هم قرار بگذاریم به این علامات عمل کنیم، ببینیم چقدر پای دینداری خود ایستاده ایم؟ چقدر جرات داریم در مقابل منکرات بایستیم، چه در مورد خود و خانواده و چه در مورد غریبه ها. چقدر حاضریم جائی که حق غریب مانده با قدرت از آن دفاع کنیم. همین جاست که اهل تقوای واقعی از غیر واقعی شناخته می شوند. در فرودگاه های یکی از کشورها شخصی نماز نخواند! گفت این جا جو به گونه ای نیست که بتوان نماز خواند. شهید چمران عمداً در هر فرودگاهی که می رسید نماز می خواند. باید در دینداری قوی باشیم. (ان الله یحب العبد القوی)۱۹
دوستان دوراندیشی داشته باشید، هر کاری که می خواهید انجام دهید، عاقبت و آینده آن را ببینید. آینده ی خیلی از اعمال زیباست ولی آن ها را رها می کنیم و آینده کارهای دیگری بد است ولی عاقبت آن را نمی بینیم و انجامش می دهیم. از جمع شما عده ای بالاخره باید طلبه شوند. مجموعه ی عاشورائیان با ۲۰۰ نفر، حداقل باید۲۰ طلبه مسلط وخوش فکر و با مطالعه و قوی داشته باشد. اگر به طور مثال زمانی مثل اوایل انقلاب مهندس نداشته باشیم، می توانیم از هند بیاوریم، اگر پزشک نداشته باشیم، از پاکستان می آوریم، ولی اگر آیت الله جوادی آملی نداشته باشیم چه کنیم؟! اگر روانشناس اسلامی نداشته باشیم، چه بلائی سرمان می آید؟! متاسفانه دانش آموزان ضعیف را فرستادیم علوم انسانی بخوانند و افراد باهوش ریاضی. برعکس باید باهوش ترین افراد را بفرستیم در علوم انسانی تحصیل کنند. باید روان شناس و جامعه شناس واقصاد دان و مدیر اسلامی تربیت کنیم. غربی ها بهترین و متفکرترین افراد را در علوم انسانی به کار می گیرند .
دوستان عزیز سعی کنید دور اندیش باشید. خدایا تو را قسم می دهیم به امام هادی علیه السلام به ما قوت در دینداری و دور اندیشی در عین نرم بودن با خلق خود عنایت بفرما.
پاورقی
۱- نهج البلاغه –خطبه متقین -۱۹۳
۲- همان
۳- همان
۴- آل عمران-۱۵۹- “فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین”.پس به [برکت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مىشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست مىدارد.
۵- همان
۶- توبه -۶۱- “وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَهٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ”. و از آنان کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند و می گویند: او (سراپا) گوش است (حرف هر کس را می پذیرد) ! بگو: او گوش خوبی برای شماست، خدا را (در همه گفتارش) تصدیق می کند و به مؤمنان اعتماد می ورزد و برای کسانی از شما که ایمان آورده اند رحمت است و کسانی که فرستاده خدا را آزار می دهند برای آن ها عذابی دردناک خواهد بود.
۷- الغارات- ص-۲۰۱ – نجاشى در صفین شاعر امام على علیه السلام بود. شراب خورد و امام على علیه السلام او را حد زد و نجاشى در خشم شد و به معاویه پیوست و امیر المومنین علیه السلام را هجو نمود.
۸- الکافی- ج۲- ص ۴۷- “یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ٬ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ٬ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ٬ شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ٬ قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ-٬ لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ ٬وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ ٬بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ٬ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ ” سزاوار است که مومن هشت خصلت داشته باشد: در گرفتاری های تکان دهنده با وقار باشد، در بلا شکیبا باشد،در خوشی سپاسگزار باشد،به آن چه خداوند روزی اش فرماید قناعت کند، به دشمنان ستم نکند، سر بار دوستان نباشد، تن خویش را به رنج بیاندازد و مردم از او در آسایش باشند.
۹- نهج البلاغه –خطبه ۲۲۶- “دار بالبلاء محفوفه، و بالغدر معروفه، لا تدوم أحوالها، و لا یسلم نزّالها”
۱۰- شرح-۶ – “إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ” به راستی بعد از هر سختی آسانی است.
۱۱- عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر- قابوسنامه – صص ۳۲۸ و ۳۲۹- “روزی شیخ الشیوخ شبلی در مسجدی رفت تا دو رکعت نماز کند و زمانی را بیاساید. اندر آن مسجد، کودکان به تعلیم مشغول بودند و وقت نان خوردن کودکان بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند: یکی پسر توانگری بود و دیگر پسر درویشی. در زنبیل این پسر منعم پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر درویش نان خشک بود. پسر درویش پاره ای حلوا خواست. پسر منعم او را گفت: “اگر خواهی که پاره ای حلوا به تو دهم، تو سگ من باش.” و او گفت: “من سگ توام.” پسر منعم گفت: “پس بانگ سگ کن.” آن بیچاره بکرد و پاره ای حلوا بگرفت. بار دیگر بکرد و پاره ای حلوای دیگر بستد. شبلی در ایشان می نگریست و می گریست. مریدان پرسیدند: “ای شیخ چه شد که گریان شدی؟” گفت: “نگه کنید که قانع بودن و حریص بودن به مردم چه رساند! اگر آن کودک بدان نان تهی قناعت می کرد و طمع از حلوای او برمی داشت سگِ هم چون خودی نمی گشت.”
۱۲- نهج البلاغه-خطبه متقین-۱۹۳
۱۳- شیطان پرستی نوین در قرن ۱۹ میلادی مورد توجه گروه های فرماسونر قرار گرفت و در همان تاریخ “سرفرانسیس داشود” به همراه گروهی از اشراف انگلستان که عضو یک گروه فراماسونری بودند، گروهی شیطان پرست را به نام باشگاه آتش جهنم تاسیس کردند بدین صورت شهر لندن در قرن ۱۹ پایتخت شیطان پرستی نوین جهان شد .دهه ۱۹۶۰ سر آغاز فصلی جدید برای شیطان پرستان بود. آن ها که تا آن زمان مجبور بودند عقاید خود را تا حدودی مخفی نگه دارند و توسط هیچ قدرتی در دنیا به صورت رسمی حمایت نمی شدند، مورد حمایت مادی و معنوی سرمایه داران یهود قرار گرفتند . صهیونیزم که با اغراض صهیونیستی و ضد بشری شروع به حمایت گسترده از این تفکر غیر انسانی نموده بود از هیچ کمکی در راستای نشر تفکر تاریکی دریغ نکرد و این آغاز جهشی موثر برای گسترش شیطان پرستی به شمار میرفت که منجر به گسترش آن در تمام دنیا گردید. قدرت پلید و مرموز شیطان همواره از آغاز زندگی بشر توهم زا وترس آفرین بوده است و برخی از انسانهای ابتدایی برای آسودگی از شر او به تکریم و تقدیسش میپرداختند، تا به امروزکه در مدلهای نوین و در قالب آئینهایی با ایدئولوژی خاص سر برآورده و به اسم شیطان پرستی در دنیا مطرح شده است .رهبران این گروه ادعا دارند که شیطان را فراخوانده و با او به گفتگو می پردازند و شیطان همه خواسته های آنان را برآورده می کند. آن چه می توان به طور خلاصه نسبت به فرقه شیطان و کلیسای شیطان ذکر کرد، این است که اساس اعتقاد آن ها، ارتکاب پلیدی ها و بدترین و زشت ترین جرائم و اعمال است که در باور آن ها، انجام این اعمال موجب تقربشان به شیطان می شود.
۱۴- میزان الحکمه-ج۵-ص۲۳۹۷-ح۸۳۱۵ – امام علی (ع) : “من اختلف إلی المسجد أصاب إحدی الثمان: أخا مستفادا فی الله، أو علما مستطرفا،أوآیه محکمه، أو رحمه منتظره، أو کلمه ترده عن ردی، أو یسمع کلمه تدله علی هدی، أو یترک ذنبا خشیه أو حیاء” هر که به مسجد رفت و آمد کند به یکی از این هشت چیز دست یابد: برادر دینی سودمند، یا دانشی جدید، یا آیتی محکم و استوار، یا رحمتی منتظره، یا سخنی که او را از هلاکت برهاند، یا شنیدن جمله ای که او را به راه راست هدایت کند، یا آن که گناهی را از ترس و یا شرم ترک گوید.
۱۵- میزان الحکمه-ج۹-ص۴۴۵۳-ح۱۵۴۸۶- امام صادق علیه السلام: مردی به علی بن الحسین علیه السلام گفت: فلانی به شما نسبت می دهد که گمراه و بدعتگذار هستی. علی بن الحسین به او فرمود: حق همنشینی با مرد را پاس نداشتی؛ زیرا سخن او را به ما منتقل کردی . حق مرا نیز به جا نیاوردی زیرا از برادرم چیزی به من رساندی که من آن را نمیدانستم .از غیبت بپرهیز، که آن خورش سگهای دوزخ است و بدان کسی که از مردم زیاد عیبگویی می کند، این عیبگویی زیاد بر این نکته گواهی دهد که او این عیب ها را به همان اندازه ای که در خودش هست، میجوید(عیب گویی او از مردم نشان می دهد که آن عیبها در خود او نیز هست).
۱۶-بحار الانوار- جلد ۷۷ -ص ۱۷۶ – ” انّ اکیسکم اکثرکم ذکرا للموت وانّ احزمکم احسنکم استعدادا له” زیرکترین شما کسی است که بیشتر در یاد مزگ باشد و با احتیاط ترین شما کسی است که برای مرگ بهتر آمادگی داشته باشد.
۱۷- یس- ۶۵- ” الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ”. امروز بر دهانشان مهر خاموشی نهیم و دست ها یشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به اعمالی که مرتکب می شدند گواهی می دهند.
۱۸- سفینه البحار- ماده تدبر- ص۵۸ – یک نفر از پیامبر صل الله علیه و آله توصیه ای خواست و پیامبر صل الله علیه و آله سه مرتبه فرمودند: اگر بگویم عمل می کنی؟ و بعد فرمودند: “أوصیکَ اِذا أنْتَ هَمَمْتَ بَأمرفَتَدَبَّر عاقِبَهِ فأنْ یَکُ رُشداً فامضِهِ وِ إن یِکُ غَیاً فانته منهُ؛ من تو را سفارش می کنم که هر گاه قصد انجام کاری را داشتی، پایان و نتیجه آن را در نظر بگیر. اگر پایان کار، رشد و هدایت بود، به انجام آن کار اقدام ورز واگر گمراهی و ضلالت بود، از انجام آن دوری کن”.
۱۹- بحار الانوار-ج ۶۴-ص۱۸۴- پیامبر صلی الله علیه و آله : “اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ الرَّجُلَ القَوِىَّ المُبْدِئَ الْمُعیدَ عَلَى الْفَرَسِ المُبْدِئَ المُعیدِ؛” خداوند مردِ نیرومندى را که همیشه براى جهاد پا به رکاب است دوست دارد.
بیشتر بدانیم
*امیرالمومنین علیه السلام :
الموت الزم لکم من ظلّکم و املک بکم من انفسکم
مرگ ازسایه شما به شما نزدیک تر و از خودتان به شما فرمانرواتر است.
)میزان الحکمه-ج۱۲ –ص( ۵۶۶۷
*امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
ذِکرُ المَوتِ یُمیتُ الشَّهَواتِ فی النَّفسِ، و یَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَه ِ، و یُقَوّیالقلبَ بمَواعِدِ اللّه، و یُرِقُّ الطَّبعَ، و یَکسِرُ أعلامَ الهَوى و یُطفِئُ نارَالحِرصِ، و یُحَقِّرُ الدُّنیا
یاد مرگ،خواهشهاى نفس را مىمیراند، رویشگاههاى غفلت را ریشه کن مىکند، دل را با وعدههاى خدا نیرو مىبخشد، طبع را نازک مىسازد، پرچم هاى هوس را درهم مىشکند، آتش حرص را خاموش مىسازد، و دنیا را در نظر کوچک مىکند.
(بحار الأنوار-جلد۶- صفحه ۱۳۳)
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
فما من مؤمن مشی الی الجماعه الا خلف الله علیه اهوال یوم القیامه،ثم یأمر به الی الجنه
پس مؤمنی نیست که در راه نماز جماعت قدم بردارد مگر این که خداوند تبارک و تعالی ترس وهراس روز قیامت را برای او سبک می گیرد، سپس او را امر می کند به ورود به بهشت.
(وسائل الشیعه – ج ۵- ص ۳۷۲ )
*قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
بَشِّرِ الْمَشَائینَ اِلَی الْمَساجِدِ فی ظُلَمِ اللَّیْلِ، بِنُورٍ ساطِعٍ یَوْمَ الْقِیامَهِ.
آنان که در ظلمت شب بهسوی مساجد میروند، مژده باد به نوری که (از چهرهشان) در روز قیامت میدرخشد.
(مستدرک الوسائل-ج ۳ -ص ۳۶۳ )
*حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
ا َلرِّفْقُ مِفْتاحُ النَّجاحِ
مدارا،کلید رستگاری است.
(غرر الحکم و درر الکلم-ص ۲۴۴-ح ۴۹۷۵ )
*اِنَّ الرِّفْقَ لَمْ یُوضَعْ عَلی شَیْ ءٍ اِلاّ زانَهُ وَلا نُزِعَ مِنْ شَیْ ءٍ اِلاّ شانَهُ
به راستی مدارا بر چیزی نهاده نشد، جز آنکه باعث زینت آن شد و از چیزی جدا نگشت، جز آنکه باعث زشتی آن گشت.
(الکافی- ج ۲-ص ۱۱۹- ح ۶)
*الحزم النظر فی العواقب و مشاوره ذوی العقول
دوراندیشی توجه داشتن به فرجام کارها و مشورت کردن با خردمندان است.
(غررالحکم و درر الکلم- حدیث ۱۹۱۵)
*الحزم باجاله الرای
دور اندیشی در به کار انداختن اندیشه است.
)نهج البلاغه، حکمت ( ۴۸
*من الحزم صحه العزم
تصمیم گیری درست از دوراندیشی است
)غررالحکم- ح (۷۹۸۱
*امام علی علیه السلام می فرمایند:
الحازم من لم یشغله غرور دنیاه عن العمل لاخراه
دوراندیش کسی است که جلوه گری و فریبندگی دنیا او را از عمل برای آخرت غافل نسازد.
(غرر الحکم-ح۲۱۱۴)
*امام علی علیه السلام می فرمایند:
ان الحازم من شغل نفسه بجهاد نفسه فاصلحها و حبسها عناهویتها و لذاتها فملکها و ان للعاقل بنفسه عن الدنیا و ما فیها و اهلهاشغلا.
دوراندیش کسی است که نفس خود را به جهاد و مبارزه با هواهای نفسانی مشغول سازد و آن را اصلاح کند و نفس را از نیل به خواسته ها و لذت هایش باز دارد و زمان آن را در دست گیرد.
(غرر الحکم-ص۳۸۹۷)
*امام علی علیه السلام می فرمایند:
انما الحازم من کان بنفسه کل شغله و لدینه کل همه و لااخرته کلجده.
دوراندیش کسی است که تمام کارش، اصلاح نفسش و تمام اهتمامش برای حفظ دینش و همه تلاشش برای آخرتش باشد.
(غرر الحکم-ح ۷۳۳۵)
اهداف دشمن در جنگ نرم از دیدگاه امام خمینی(ره):
ایشان در یکی از سخنرانی های خود یاد آوری می کنند: “آمریکا با زور سرنیزه به میدان نمی آید، بلکه با قلم به میدان می آید” و به این ترتیب شیوه جنگ غرب علیه اسلام را پیش بینی می کنند. ایشان همواره تاکید داشتند، صحنه مبارزه حق و باطل منحصر به میدان های جنگ نظامی نیست، بلکه فضاهای علمی و آموزشی و مراکز رسانه ای، مهمترین صحنه های تقابل دو گروه حق و باطل اند .به اعتقاد ایشان دانشگاه و رسانه، دو عنصر اساسی و محوری در پیمودن راه سعادت یا رفتن به سمت شقاوت در جامعه امروز ماست. امام خمینی(ره) در بیان دقیق خود، تنها راه مبارزه با این تهاجم را اسلامی کردن دانشگاه ها و توجه به مسائل تربیتی و متعهد بار آوردن دانشجو می دانند. امام راحل بعد از بیان همه مسائل فوق در یک توصیه اساسی وحدت کلمه و بیداری و هوشیاری در برابر توطئه های دشمن را مهمترین عامل پیروزی عنوان می کند. ایشان می فرمایند: “از خارج هیچ ترسی نداشته باشید، از داخل خودمان بترسید از این که با توطئه ها شماها را از هم جدا کنند.”
سخنان رهبری درباره جنگ نرم:
*در تهاجم معنوی، تهاجم فرهنگی، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشم تان نمی بینید، هوشیاری لازم است.
*جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ باواقعیت های تردید ناپذیر است.
*دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدار باشند و بیکار ننشینند چرا که زبان حق همیشه مؤثرتر از زبان باطل است.