چرایی بازگشت دوباره به نهج البلاغه
ما جامعه ی ایرانی متأسفانه قرنهای متمادی از کتاب شریف و روشنگر مبین نهج البلاغه محروم بودیم. یک زندگی سعادتمند انسانی به لحاظ تمام ابعاد و با همه ی خصوصیات، از نهج البلاغه قابل درس گرفتن است.
اگر بخواهیم خودمان و جامعه یی را که شایسته ی انسان است بسازیم و به اخلاق و خصال و عقاید نیکو و نشاط و امید و آینده نگری و خودسازی شخصی دست یابیم و به وظایف و تکالیفمان عمل کنیم و جامعه یی سراپا عقل و حق داشته باشیم و با امید و جهاد و تلاش و پیروزی و موفقیت و بر مبنای یک فلسفه ی عالمانه و درست حرکت کنیم؛ می بایست همه ی این درسها را از نهج البلاغه بیاموزیم.
خودسازی فردی و سازندگی زندگی اجتماعی برای انسان لازم است.
امیرالمؤمنین علیه السلام در سخنرانیهای خود چه می گوید؟ این امیری که هم حاکم جامعه ی اسلامی است و هم پایه و مایه یی از حکمت دارد چه گفته است؟ بدیهی است که سخن او مطابق با نیازهاست و چیزی را که نیاز قطعی آن مرحله از تاریخ اسلام طلب می کند می گوید و ممکن نیست غیر از آن چیزی بگوید ممکن نیست که آن طبیب حاذق دلسوز نسخه یی بنویسد که بیمار او به آن احتیاج ندارد. بنابراین ما از نسخه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام یک چیز دیگر پیدا می کنیم و آن وضعیت جامعه ی اسلامی آن روز است.
حقیقت دیگری که وجود دارد و امروز ما را بیشتر از گذشته به نهج البلاغه مشتاق و محتاج می کند این است که در طول تاریخ اسلام، متأسفانه با انحرافی که از کج فهمی و جهالت از یک سو و غرض ورزی و دشمنی از سوی دیگر حاصل شده است، در آنچه که از معارف اسلامی در اختیار ماست سردرگمیهایی داشته ایم.
(گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با نهج البلاغه)
توضیحات بیشتر در این رابطه را از زبان حجت السلام مهدی ارفع بشنوید.