اندیشه های راهبردی / چگونه میتوان چتر ” گفتمان انقلاب اسلامی” را گسترش داد؟
با سلام و عصر بخیر به دوستان عزیزم. اندیشه های راهبردی، پاسخ های حقیر است برای پرسش ها و چالشهای راهبردی انقلاب اسلامی، زندگی، فرهنگ، هنر ، سیاست و…
🌍 امروز و در اولین شماره از اندیشه های راهبردی قصد دارم مسالهء بسیار مهمی را تحلیل و سپس برای حل آن راهبرد ارائه کنم.
🌴 چگونه میتوان چتر ” گفتمان انقلاب اسلامی” را گسترش داد؟ تا جایی که قشر خاکستری و حتی مایل به سیاه آن را بپذیرند؟
☁️ مقدمه اول:
هر گفتمانی حداقل سه لایه و ساحت دارد که به ترتیب بر یکدیگر تاثیر میءذارند:
۱ ساحت اندیشه و نظر که پاسخگوی سوالات بنیادین هستی شناسی، انسان شناسی،راه و راهنماشناسی و مبانی ارزشها و اصول آن گفتمان را تولید و تحکیم می کند.
۲ ساحت فرهنگ و ارزشها
هر دستگاه اندیشه ای ، خواه ناخواه ارزشهایی را تعریف می کند متناسب با تفکر خود؛ مثلا من چرا در گوش بچه یتیم نمیزنم زیرا اعتقاد دارم که معاد و قیامتی هست و باید پاسخگوی خدا باشم.
۳ ساحت اجتماعی سیاسی که کاملا تحت تاثیر مستقیم ساحت فکر و اندیشه و فرهنگ و ارزشها. مردم در انتخابات به چه کسی رای می دهند؟ به کسی که- حقیقتاً یا شعاری با خواسته ها و ارزشهای آنها هماهنگ و سازگار باشد.
☁️ مقدمه دوم :
هرچه از آغاز انقلاب فاصله می گیریم خصوصا از اواسط دهه ۷۰ به بعد عمق و ضریب نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی کمتر می شود.
✅ دلیلش این است که کم کم بچه های انقلاب ساحت اندیشه را خالی و حتی تحقیر کرده و می کنند! دیگر نه از حسینیه ارشاد انقلاب اسلامی خبری هست! و نه از مناظره های واقعی و تند کیانوری و شهید بهشتی، مطهری و گروه فرقان، مصباح یزدی و احسان طبری خبری نیست…
به همان نسبت که جبهه مکتبی های انقلاب، ساحت فکری را خالی کرد، دو اتفاق مقارن رخ داد:
🔸نخست: جریانات زاویه دار با گفتمان امام و انقلاب، عقبه فکری را دست گرفتند و بدون معطلی و چراغ خاموش، مشغول تولید اندیشه سکولاریزاسیون ایران شدند؛ امثال سروش و مجتهد شبستری و … در حلقه هایی مانند کیان و آئین و … در تلاقی با استراتژیست هایی نظیر حجاریان و تاج زاده و خانیکی و ربیعی و… با حمایت نفوذبهای خط امام نظیر موسوی خوئینی ها و… در مراکزی مانند “مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری” دوران هاشمی و خاتمی نقشه راه کامل استحاله نظام را طراحی و تولید کردند و برنامه مهندسی اصلاحات و استحاله تا براندازی را با ظرافت و هوشمندی مدیریت نمودند.
🔸دوم: مکتبی ها از لایه اندیشه و فرهنگ به معنای عمیق و موثرش رانده شده و حداکثر دغدغه ورود و حضور در ساختارهای سیاسی را برای خود غنیمت شمردند! که آن هم امروز بسیار متزلزل و نه چندان در دسترس است. تجربه انتخاباتهای دو دهه اخیر خصوصا دولت یازدهم و مجلس کنونی و شورای شهر اخیر از نشانه های بارز این افول است. از دیگر نشانه های این چالش جدی میتوان اشاره کرد:
در عرصه هنر در حالی که فیلمهای ضداخلاقی مانند ” ۵۰ کیلو البالو” در فرآیند تبلیغی معمول بیش از ۱۵ میلیارد تومان فروش می کنند، فیلمهایی مانند “بادیگارد” و “یتیمخانه” علیرم بسیج شدن همه حزب اللهی ها و بسیجیها و … برای گسترش اکرانشان نهایتاً به زحمت ۲ میلیارد تومان فروش می کنند.
در عرصه دیپلماسی بین المللی علیرغم شعار اصولی “مرگ بر آمریکا” در داستان برجام قبح رابطه با امریکا با سنجاق کردن ۳ دروغ جذاب به راحتی شکسته می شود و بدنه جامعه عکس العمل منفی نشان نمی دهند!
آن ۳ دروغ جذاب عبارتند از:
🔺وخیم نشان دادن اوضاع معیشت تا حدی که آب شیرین مردم هم وابسته به برجام است!
🔺علت انحصاری جلوه دادن تحریمها برای وخامت اواع معیشت!
🔺 مذاکره و در نهایت دادن امتیازات راهبردی به دشمن را تنها راه پیروزی در مذاکرات (بازی بُرد بُرد) جا زدن!