تاریخچه نفوذ از صدر اسلام تا انقلاب

تاریخچه نفوذ از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی

سخنرانی حجت الاسلام حمیدرضا مهدوی ارفع در مسجد امام خمینی ره مشهد مقدس

تاریخ هزار و اندی ساله اسلام نشان داد که هر جا به برکت تعهد به اسلام حقیقی آماده یک خیزش تاریخی شدند در همان نقطه ضربه تاریخی خوردند نه تنها رشد نکردند بلکه به قهقراء رفتند بعد از ۱۲۴ هزار پیامبر محصول تلاش همه پیامبران در  زحمات پیامبر اولی العزم برسی کرد و بعد تلاش پیامبران را در غدیر خلاصه کرد در اتصالش  به ولایت امیر المومنین وفرمود  ” و ما انزل من ربک  فان لم تفعل فما بلغت رسالتک و لکل قوم هاد   —  آنچه از طرف پروردگارت گفته شده تبلیغ کن و اگر تبلیغ نکنی تمام رسالت معطل می ماند هر قومی بعد از نبی باید هادی داشته باشند”

یعنی زحمات انبیاء جمع شد جمع شد مانند جهاز اشتران که روی هم قرار گرفتند تا نبی مکرم اسلام و امیر المومنین روی آن قرار بگیرند تا همه عالم ببینند که پیامبر اکرم دست چه کسی را گرفته است وچه تحفه ای را به ارمغان آورد واز همان نقطه دشمن زد در حالی که در صحنه ۱۲۰ هزار مسلمان که بخش اعظمی از آنها در برخی از جنگهای پیامبر شرکت داشتند برخی از آنها مجبور شدند دو بار هجرت کردند . این همه زحمت و سختی و  زخم خوردن  حالا رسیدن به آخرین دستور که مهمترین و شیرین ترین دستور پیامبر است همه به ظاهر گوش دادند و بیعت کردند و کسانی که جزء اولین بیعت کنندگان بودند  عهد را شکستند و سقیفه را تشکیل دادند .

همین امت ۲۵ سال یعنی  سه دوره حکومت پر از جفاءو ستم  را دیدند و خودشون به سطوح آمدند و ادعا کردند که بینا شدند و با التماس بیعت کردند. امیر المومنین با ۲۵ سال تاخیر می توانست مهار این جامعه را به خوبی بدست بگیرد که هم جبران این تاخیر بشود و باعث شکوفایی تمدن اسلامی بشود ولی به جزء چند ماه اول خون به جگر امیر المومنینعلی علیه السلام  کردند .ایشان در خطبه شقشقیه(سوم ) می فر مایند : ” مردم مثل گوسفندان تشنه که به آبشخور حمله می کنند ریختند دم در خانه من به گونه ای که فرزندانم زیر دست و پا ماندن  و عبای من از هر دو طرف پاره شد (کنایه از کثرت جمعیت واصرار شان بر پذیرش حکومت) طولی نگذشت که چنان جفا کار شدند که از سال دوم امیر المومنین بر منبر مسجد کوفه در جمع یاران بیعت کرده و مدعی انقلابی گری فریاد می زد و می فرمود که : خدا شما را بکشد ! ای کاش از اول با شما آشنا نمی شدم که آشنایی با شما هیچ سودی برای من نداشت .

و کار به جای رسید که یاران معاویه شهر به شهر می رفتند و تسخیر می کردند امیبر المومنین فریاد می زد که

معاویه به خانه زن مسلمان و غیر مسلمان حمله کره و گشواره و خلخال از دست و پای آنها کشیده بلند شوید با

او بجنگیم، حتی یک نفر بلند نشد .چگونه شد که دوباره زمین گیر شدیم و همینطوراین صحنه ها در دوره های ما هم تکرار شده و جامعه به سمت سقوط رفت تا جای که بدست مردم کوفه حضرت سید الشهداء علیه السلام به شهادت رساندند .

الان سومین باری است که خداوند با ارده تکوینی خود مردی الهی را برای ما فرستاد تا حکومت دینی را پایه گذاری بکند و بعد فرمود بقیه راه با شما یعنی مدار و محور بشریت که داشت به سمت سقوط می رفت دوباره دارد می رود به سمت بالا و وضیفه ما بسیارحساس و باید بسیار هشیار باشیم که یقینا راهبردی که درباره امیر المومنین با این وضعیت جواب داد به طریق اولی در باره حکومت اسلامی هم جواب خواهد داد .

این راهبرد چیست که دشمنان هر بار که ما در صحنه آغاز یک شکوفایی قرار می گیریم این راهبرد را عملی می کند و ما را زمین گیر می کند ؟ این راهبرد نفوذ است !

پیامبر اکرم این آیه که نازل شد : ” الیوم اکملت لکم دینکم و اتممتم علیکم  نعمتی و رضیت لکم السلام دینا “

” الیوم یس الذین کفرو دینکم و خشونی “

و از کفار بما هو کفار هیچ ترسی به دل نداشته باشید از این به بعد و از من( نفوذ و یا رخنه )  بترسید !

رخنه( در ادبیات امامن راحل ) ویا نفوذ مبحث بسیارپیچیده و مهم و حساس وبی صدا یی است که حتی در میان نخبگان هم تاثیر می گذارد و حتی بزرگان نمی فهمند که در حاکمیت و تصمیم گیری و تصمیم سازی ما داند نفوذ می کنند .اگر کمی به عقب باز گردیم و تفکر بکنیم در خواهیم یافت که فاصله میان غدیر و رحلت رسول اکرم تقریبا ۷۰ روز گذشت چگونه”  الیوم اکملت لکم دینکم “تبدیل به سقیفه شد در حالیکه آب از آب تکان نخورد .چون از قبل از غدیر زمینه سازی شد زمینه سازی شد تا پروژه نفوذ به مقصد رسید چرا که این پروژه به یکباره به نتیجه نخواهد رسید ! 

یکی از دستورات ویژه ای که هر فرهنگی به مردمش خواهد داد این است که : حفظ کردن ارزشها است !

اسلام می فرماید که هر فرزندی که متولد می شود ۳ حق بر گردن والدین دارند : یکی آنکه نام نیکو برای فرزند خود انتخاب بکنند  ، قران یاد بدهید و ازدواجش را ه بیندازید .

عوام مردم می گویند چه فرقی می کند مثلا صدام حسین و یا اوباما با این اسمی که داشت آدم خیلی بزرگی بود .اسامی حامل بسیاری از مفاهیم ارزشمند هستند . هر سال سازمان ثبت احوال اسامی که در یک سال بر روی فرزندانمان گذاشتیم را چاپ می کند که در سال گذشته چه میزان فرزند در کشور ما متولد شد که از این میزان چه میزان دختر و یا پسر بودند بیشترین اسامی از کدام دسته است ؟

کتاب دیگری هم چند سال یکبار چاپ می شود که علت اینکه به یکباره موج  اسم فلان در جامعه شروع می

شود سال ۵۷-۵۸(انقلاب شد ) و سال ۶۸-۶۹(رحلت امام )نام روح الله افزایش پیدا کرد . در زمانی که فیلم ستایش پخش شد بیشترین نامی که روی دختر بچه ها گذاشتن نام ستایش بود .

به حضرت آیت الله خوشوقت عرض شد که چرا نام فرزند اول شما حسین نام دارد قاعدتا باید آخری را می گذاشتی  ؟! ترسیدم دیگر فرزند پسری نداشته باشم و در خانه من نام حسین نباشد !

یعنی من در خانه روزی صد بار نام حسین را صدا می زنم اگر یکبارش به یاد حسین بیفتید برای شما کافی است. نام گذاری روی فرزندان یک امر بسیار مهم و پر ارزشی است و نمایانگر ارزشهای یک جامعه است و می تواند این ارزشها را از نسلی به نسل دیگر منتقل بکند . اگر ما گفتیم از این نام خسته شدیم و به جای علی نام ایلیا را گذاشتیم و همینطور جلو رفتیم و درک نکردیم که نام گذاری مهمترین کار است .

اثرات نامگذاری : اولا شخصیت فرزندمان را می سازیم

                                ثانیا سبب انتقال ارزشها خواهیم شد

                               ثالثا اگر نامی از اذهان دور شود از دل و روح افراد هم دور خواهند شد

                               رابعا روح استکبار ستیزی را در افراد و کمک به مستضعفین را حفظ خواهد کردادبیاتی است که در جامعه در بین زبانها می چرخد، چرا که خلق ادبیات در یک جامعه هنر فوق العاده حساس و اثر گذاری است

خوب بنگرید که ابا عبدالله در زمانی بسر می برد که دستگاه تبلیغاتی بنی امیه علیه امیر المومنین حدیث ساخته است و نقل سخن از پیامبر کرده است و همینطور نقشه کشیده تا نسل جدید با کینه نسبت به امیر المومنین بزرگ بشوند و معتقد هستند که این دستور پیامبر است که باید امیر المومنین را لعن بکنید .

حضرت فرمود من جلوی آنها را خواهم گرفت ،چگونه : به خدا قسم اگر هزاران فرزند هم داشته باشم نام همه را علی خواهم گذاشت . به خدا قسم اگر هزاران فرزند دختر خدا به من بدهد نام همه را فاطمه می گذارم . در جامعه ای که دارند برای فاطمه و علی زمینه سازی می کنند من آنقدر نام علی و فاطمه می گذارم تا جلوی آن را بگیرد .این امور بسیار حساس و پیچیده است .

در دولت سازندگی شهردار تهران جملاتی که در موردو نمادهای شهید و شهادت بود را پاک می کنند و نام شقایق و … را می گذارند .

گفتمش فحشا کجا آید پدید             گفت در کوچه های بی شهید

ادبیاتی که در جامعه منتشر و پخش می شود خودش کار بزرگی است .

واژههایی امام به ادبیات سیاسی جهان اضافه کرد که عبارتند از :

به جای قشر آسیب پذیر، دهک پایین  می فرمود: پابرهنه گان ، زجر کشیده ها ، کوخ نشینان ،مستضعف ( یعنی چه کسی این را به استضعاف می کشاند )

به جای قشر بر خوردار ، دهک بالا امام می فرمود : سرمایه داران زالو صفت ،کاخ نشینان ، مرفهین بی درد ، قشر بر خوردار.

آقا نفرمودتوسعه به طور مداوم می فرمود پیشرفت تا اینکه یکبار در سخنرانی فرمود لفظ توسعه را بکار نبرید . انسانی که بی تفاوت است برای او فرق نمی کند که ولی توسعه یعنی پیشرفت سطح زندگی اما پیشرفت یعنی وضع مردم خوب بشود تا به سمت آرمانهای انقلابی برود . ولی هنوز متاسفانه می گویند توسعه .چرا چون این لفظ شناخته شده در ادبیات سیاسی و اقتصادی جهان ( لیبرالیستی  ) و شما مجبور هستید به لوازم توسعه تن بدهید  لوازم توسعه چیست ؟ یکی از این لوازم این است که از حزب الله و حماس حمایت نکن ! تا بتوانیم کشور را توسعه بدهیم چون ما توسعه یافته نبودیم برای اینکه در حال توسعه بشویم و بعد هم توسعه یافته باید در برابر برخی از لوازم کوتاه بیاییم . بیاییدما به شما به عنوان یک کشور عقب افتاده وام می دهیم از صندوق بین المنلیپول و بانک جهانی  که برای صهیونیست ها است .شما به عنوان یک کشور عقب مانده از آنها تقاضای وام می کنی تا کشورت را بسازی برید برنامه های ۵ الی ۱۰ الی ۲۰ ساله بیارید بعد از تایید وام به شما داده خواد شد .بعد از جنگ کشور دچار ۲۰۰۰میلیارد خسارت جنگ هم شد که گاهی در زمان جنگ از آستان قدس قرض می کرد تا نان مردم را بدهد .

وامی که می خواستند بدهند می پرسیدند این سپاه چه صیغه ای است  همه جا ارتش دارند شما هم ارتش داشته باشید سپاه را تعطیل بکنید تا ما به شما وام بدهیم تا بتوانید کشورتان را بسازید ؟!

 که رهبر انقلاب سفت ایستاد پای سپاه و در نهایت با فریب آنها را دورزدند بچه های سپاه رفتند پاکستان تا آموزش ببینند جاهای دیگر آنها را راه نمی دادند در گام دوم گفت این شبه نظامی ها که در کوچه بازار هستند ( بسیج ) چی راه انداختید  اینها را جمع بکنید تا ما به شما وام بدهیم تا بتوانید کشورتان را بسازید ؟!

رهبر فرمود اگر یک روز خدای نکرده سپاه نباشد این بسیج است که انقلاب را حفظ می کندو بعد اسلحه ها را گرفتند و بعد تبدیل شد به برقراری جلسه و گفتند ما جمع کردیم

در گام بعد گفتند شما چند تا رئیس دارید این ولی فقیه چه صیغه ای است ؟

دیدید چه کردندآخرش هم دست ما را گذاشتند تو حنا !اگر این واژه را بگویید باید تا آخرش پیش برویم ؟!

یکی از اموری که بعد از پیامبر شروع شد که برخی از خواص نفهمیدن وبرخی هم خود دست داشتند ” تغییر ادبیات مردم بود “

بین مستضعف و قشر آسیب دیده تفاوت وجود دارد وقتی می گویی مستضعف کینه مستکبر در سینه تو ایجاد می شود به پا می خیزید تا ریشه ظلم را بر داری .(امیر المومنین فرمود : هیچ کاخی بالا نمی رود مگر بر ویرانه های کوخ چند فقیر )

امیر المومنین بعد از ۲۵ سال آمده و مدام می فرماید سیره پیامبر. در نامه ۴۴ حضرت به زیاد ابن ابیه((زیاد انسان فاسقی بوده هم زمان سه مرد ادعای پدری او می کردند ادعای برادری معاویه را داشت اما یاری نداشت حضرت -حاکم مصر)) نامه ای می نویسد چرا که متوجه شد که معاویه نامه ای به او داده و می خواهد او را جذب کند و می فرماید که :

حواست هست معاویه شیطان است و قصد فریب تو را دارد ؛چرا شیطان تا تمام بغضی که یک انسان نسبت به شیطان دارد برودروی این فرد .

امام راحل ما هم برای اولین بار به امریکا گفت شیطان بزرگ .کسی که امروز دانسته یا ندانسته به ما می گوید امریکا را دشمن خطاب نکن !نفوذی است و می خواهد در ادبیات جامعه را بی خاصیت و خنثی بکند تا ادبیات تعامل با غرب تبدیل بشود به وابستگی

حضرت آقا فرمودند اینکه می گویند این کار را بکن و …این دنباله روی از غرب است نه تعامل ! و تو گمان می کنی یک لفظ شیطان چیز کمی که نگوییم .

هر زمان اسلام ناب خواست تا یک خیز بزرگ بر دارد در درون دچار یک مشکل جدی شد و اکثریت آن را نمی بینند چون نفوذی که دیده بشود دیگر نفوذ معنی ندارد نفوذ یک وع جاسوسی است ولی سخت تر .

یکی از راههای نفوذ  تغییر ادبیات مردم است ما نمی توانیم از هر لفظی استفاده بکنیم !