سرآغاز > آثار > سخنرانی ها > تغییر سیره و روش زندگی مردم واقعه کربلا را رقم زد

تغییر سیره و روش زندگی مردم واقعه کربلا را رقم زد

بسم الله الرحمن ارحیم

حجت الاسلام حمیدرضا مهدوی ارفع

اگر قرار باشد واقعه کربلا از زاویه تغییر سیره وروش زندگی مردم ودر واقعه تغییر ارزشها بررسی کنیم،حرفهای خیلی نگران کننده وجدی در این واقعه وجود دارد.مردمی که حاضر بودند یک روز در شعب ابیطالب پدرانشون از گرسنگی بمیرند ولی دَست از اسلام برندارند؛مردمی که حاضر شدند هشتاد وچند جنگ تحمیلی را بپذیرند جان خودشان برای ارزشها به خطر بیاندازند؛ چه طور شد همچین کسانی اوضاعشان به این وضع رسیده که امیرالمومنین ع حتی در نهج البلاغه ،وقتی مینشیند با اینها صحبت کند وبه آنها میگوید شما راچه شده است؟! یاران معاویه حمله کردند به دیار شما،شهر به شهر پیشروی میکنند،خراب میکنند،آدم میکشند ،به ناموس مسلمان وغیر مسلمان تعرض میکنند.بعد به شما هرچه میگویم به جنگ شامیان بروید ،حرکت نمی کنید.

امیرالمومنین به چه کسانی این صحبت رو میکنند؟! به کسانی که اصلاً تبارشان اهل هجرت ،جهاد ،شهادت وارزشها بودند.کشور خودشان تحت هجوم یاران معاویه قرار گرفته ،همینطور شهر به شهر جلو می آیند ،هرچه رهبرشان اینها را دعوت به جهاد میکنند،نمی آیند.نه اینکه بروند باکشور دیگری بجنگند،درکشور خودشان همه چیز را از دست میدهند.خود حضرت علی ع میفرماید:[۱]“آگاه باشید من شب وروز ،پنهان وآشکار،شما را به مبارزه با شامیان دعوت کردم وگفتم پیش از آنکه آنها با شما بجنگند ،باآنها نبرد کنید(یک قاعده کلی در اینجا حضرت میفرمایند خیلی عجیب است،اینکه خیلی ها در زمان ما متوجه نیستند که اگر امروز سوریه ،عراق وکشورهای همسایه اطرافمان مورد هجوم هستند ،اینها همه برای ما بهانه است ،هدف اصلی ما هستیم .اگر ما نخواهیم به اینها کمک کنیم  باید از درون مرزهایمان با داعش ووهابیت بجنگیم ،ولی حضرت میگوید به خدا سوگند هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار بگیرد ذلیل خواهد شد.اگر نشستید تا دشمن وارد بشود،وبا آن درگیر شویدوبه شما حمله کنند این کشور ذلیل وخوار خواهد شد.) اما شما سستی بخرج دادید وخواری وذلت پذیرفتید تا آنجا که دشمن پی درپی به شما حمله کرد وسرزمین های شما را تصرف کردواینک فرمانده معاویه با لشکرش وارد شهر انبار شده است.(از شام تا عراق همینطور آمده اند تا به شهر انبار رسیده اند وشما در کوفه هستید!) فراندار من را کشته وسربازان شما را از مواضع مرزی بیرون رانده است،به من خبر رسیده فردی از لشکر شام به خانه ای زن مسلمان وزنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده وخلخال ،دستبند وگوشواره از گوش زن مسلمان کشیده است.در حالی که زنان سلاحی جز گریه والتماس کردن ندارند.لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر ارآنها زخمی بردارند یا قطره خونی از آنها ریخته شود.(چه امت ذلیلی هستید که در خانه هاتان آمدند ،به اینگونه تعرض به زنان کردند هرچه خواستند بردند،هرچه خواستند کشتند،هیچ کدام یک خون از دماغشان نیامد وبرگشتند)اگر برای این حادثه تلخ مسلمانی از روی تأسف بمیرد ملامت نخواهد شد واز نظر من سزاوار است،چرا امت اینگونه شدند” .

اگر نخواهم مقدمات را کشش(افزایش) بدهم،ماجراداستان تغییرروحیه انقلابی به غیر انقلابی است یعنی همان مردمی که یک روز به عنوان انقلابی شناخته می شوند دیگر انقلابی نیستند.مردم ظاهر دین را هنوز دارند به سوابق خود وپدرانشان افتخار میکنند وخودشان را مثل دفعه اول می دانند در حالی که نیستند.چند وقت است که رهبرمعظم انقلاب ادبیات جدیدی در فضای جامعه باز میکنند ،تمام دسته بندیهای دیگر را بدور میریزند.وجامعه را به دو دسته انقلابی وغیر انقلابی تقسیم میکنند.این شش الی هفت ماه اخیر بروید جلسات وسخنرانیهای مقام معظم رهبری را ببینید.دائم میگویند انقلابی،غیرانقلابی!

جامعه اگر از آن روحیه انقلابی به معنای درستش نه به معنای افراطیش ، کم کم دَست بکشد نشانه بیچاره شدنش میشود.اینکه به زن مسلمان حمله میشود،گوشواره از گوشش میکشند ،هرچه هم رهبرشان میگویند بلند شوید بروید  ودر همین همسایگی شما به شهر انبار حمله کردند ،کسی اهمییت نمی دهد.مردم چرا جهاد با خدا را بدنبالش نمی روند.چرا؟ چه شده؟! مسئله ای که ماها را دنبال خودش میکشد ارزشهایی است که درون وجود خودمان به آن اعتقاد داشته باشیم .دشمن برای اینکه بتواند حکومت علی ع را چنان گرفتار بکند ،که آخر کار بگوید کاش اصلاً با شما آشنا نمی شدم ،مردم خودش را نفرین میکندو از خدا بخواهد مرگ من را فرا برستد.ودر یک سخنرانی اش در مقابل مردم کوفه بگویید امروز دوست داشتنی ترین آرزوی من ،مرگ است که راحت بشوم.

چگونه دشمن توانسته این اتفاق را در جامعه رقم بزند.”ارزشها” !!

یکی از راههایی که میشود ارزشها را بی سروصدا در غفلت کامل جامعه از بین برد وجایگزینش چیزهایی را گذاشت که هیچ خاصیت دشمن ستیزی ندارد،تغییر ادبیات جامعه است.شاید برای خیلیها از عوام مردم خیلی مهم نیست شما به یک قشری از جامعه ،چه بگویدمستضعف- چه بگوید قشر آسیب پذیر،هر دو معنی میدهد، یعنی یکسری انسان هستند که محتاج هستند.اما در جامعه واژه ها اثر ارزشی وغیر ارزشی دارند شما میگوئید مستضعف،خود به خود روح تو آشفته میشود کدام مستکبری اینها را به استضعاف کشیده است.ادبیات انقلابی همیشه دوسویه است.امام رحمه الله که استاد خلق ادبیات بود در زمان خودش مثل رهبر انقلاب اسلامی ،یک واژهایی را وارد ادبیات سیاسی ما کرده،اینها فوق العاده هستند.دشمن بهتر از دوستان فهمید امام چه کرد؟با خلق واژه هایی قوی،یکی همین مستضعف  امام حاضر نیست بگوید یکسری از مردم خود به خود محروم هستند،مشکل دارند،ضعف مالی دارند، قشرآسیب پذیرند.دائماً میگوید مستضعفین ،پابرهنه ها،کوخ نشینان،زجرکشیده ها،این ادبیات را امام وارد کرد.در مورد آن طرف قصه هرجا مستضعف هست،مستکبری بوده !! 

حضرت علی در نهج البلاغه میفرمایند:” هیچ کاخی بالا نمی رود مگر برویرانه های مردم مستضعف”.آن طرف امام در نقطه مقابل سرمایه داران ،مرفهین بی درد،شروع کرده خلق ادبیات میکند.اینها در جامعه چه اثری میگذارد.اثرش این است زمانی که من یک گروه ،یک طیف ،یک شخصیت ،یک جریان رو به این عنواین انقلابی شناختم به آنها اعتقاداتم ،احساساتم وبعد موضع گیریها وعملم خیلی تیزوتند شود.خیلی فرق می کند که تو به ما بگویید مستضعف یا بگویید دهک پایین.کاملاً قصه را خنثی کنید.به آن بگویی سرمایه دار زالو صفت یا دهک بالا،قشربرخوردار ،کاملاً این جهت گیری را حذف کنیم.مردم که متوجه این جهت گیریها نمی شوند،مشکل قصه جنگ نرم همین جاست.اکثر مردم که سهله،خیلی از خواص واهل علم هم قصه را نمی فهند،که حالا چه فرقی میکند؟! بعد از امام یک عده ای شروع کردن در دولت سازندگی ادبیات را تغییر دادند ومرتب گفتند”قشرآسیب پذیر”.

بگذارید اصلاً یک دسته از این الفاظ را باهم بررسی کنیم.

مثلاً اینکه شما بگویید پیشرفت بااینکه بگویید توسعه متفاوت است!! به نظر عوام مردم چه فرقی میکند ،اما از نظر انسان خبره خیلی فرق میکند.رهبرانقلاب دائماً میگوید پیشرفت و دیگران میگویند توسعه،حتی در یک سخنرانی ایشان تذکر میدهد که اینقدر نگویید توسعه به جای آن از واژه پیشرفت استفاده کنید ،توسعه ادبیات غربی است که زندگی را درسطح وظاهرش گسترش بدهد اما پیشرفت آبادانی زندگی برای رسیدن به اهداف الهی است.اما بازهم آقایان میگویند برنامه ششم توسعه،برنامه توسعه ،ایران باید توسعه یافته باشد…. کاملاً ادبیات برای خودش دنباله دارد،اگر خواستیم توسعه پیدا کنیم چه کار باید بکنیم؟! برویم ببینیم برنامه های جهانی توسعه چگونه است خوب باید همانها را انجام بدهیم. اگر رفتیم ودیدیم که برنامه توسعه جهانی چگونه است ،آنها دست میگذارند بروی یکسری از ارزشهایمان تا آنها را خدشه دار کنند وبه فراموشی سپرده شود.اگر قرار باشد جنگ جهانی،صندوق بین المللی پول ونهادهای صهیونیستی به ظاهر بشردوستانه به ما کمک کنند که توسعه پیدا کنیم،الگوی توسعه آنها یک لوازمی دارد.بعد از جنگ ۸ سال دفاع مقدس(بخاطردارم)یک دولتی مسئولیت کشور رابه عهده گرفت! که خرابیهای زمان طاغوت که باقی مانده بود هیچ ،۲۰۰۰ میلیارد دلار خرابی جنگ برایمان باقی مانده بود،میخواستند این کشور به خاک تبدیل شده را سرپا کنند.خوب! ناگزیر مجبور شدند از غربیها برای مشاوره استفاده کنند وکشور را به سوی الگوی غربی هدایت کنند،یعنی چه؟!  یعنی از بیرون وام بگیرند وکم کم محیط وفضا را آماده کنیم تا سرمایه گذاران خارجی وارد شوند تا بتوانیم با سرمایه گذاری آنها کشور را از اول بسازیم.

ما نیروگاه نداشتیم،هرروز برق میرفت وظاهراً خیلی مشکل عقب افتادگی داشتیم که باید جبرانش میکردیم،مجبور بودیم زود هم جبران کنیم نمی توانستیم آهسته قدم برداریم.برای اینکه زود جبران بشود ،سرمایه واعتبار سنگینی میخواست که نداشتیم.ما در کشوری زندگی میکردیم که گهگاهی در زمان جنگ تحمیلی ،حکومت از آستان قدس رضوی پول قرض میکرد تا مایحتاج مردم تأمین شود.همه اینهاحرف حق جمع کردند یک حرف باطل استخراج کردند.بنابراین چاره ای نداشتیم که به الگوی توسعه غرب تن دهیم.

بنابراین الگوی توسعه غربی چگونه است؟ هیچ! برنامه را به صندوق بین المللی پول میبرید،آنها برنامه را با الگوهای خودشان مقایسه میکنند،آنجاهایی که نمی پسندند حذف میکنند،و در واقعه قبول میکنند پرداخت وام در ازای پیاده سازی الگوی ما است.(پس آنها پول میدهند ما نیروگاه ،دانشگاه،جاده،و….. راه اندازی کنیم چقدر خوب!)

رفتیم آنجا وعرض کردیم آقا ما یک کشور جنگ زده هستیم،میخواهیم توسعه پیدا کنیم،گفتند بسیار عالی! اگر میخواهید توسعه پیدا کنید ما کمک میکنیم تا از این عقب ماندگی نجات پیدا کنید.خوشحال برگشتیم که الحمدلله کارحل شد.برای اولین بار که رفتیم پول وام را بگیریم ! گفتند مشکلی نیست فقط یک سوال،شما چند نیروی نظامی در این کشور مستقر کردید ؟اگر قرار است ما وام بدهیم باید قوائد ما را رعایت کنید،سپاه دیگر چه صیغه ای است وقتی ارتش دارید ،سپاه را تعطیل کنید.بنابراین ادامه صحبتهای آنها حرف از ادغام ارتش وسپاه به میان آمد ولی رهبری همانگونه که امام ایستادگی کرد ،پای استقلال سپاه وارتش ایستادگی کردند.

بدلیل فشارهای آن زمان دولت وقت گفت ،به نیروهای سپاه هم درجه بدهیم که فکر کنند،دیگر یکی شده ایم.برایشان پیغام فرستادیم که ما ادغام شده ایم ،مشاهده کنید،پرسیدند پس چرا یونیفرمهای متفاوت دارند!! گفتیم خوب هر قسمت لباس مخصوص خودش را دارد (نیروی دریایی،نیروی زمینی،نیروی هوایی و….).

دوباره پیام فرستادند که وام را پرداخت میکنیم اما  . .  این نیروهای شبه نظامی چیست که در شهرها مستقر کردین(منظور بسیج بود)؟! بروید این شبه نظامیانتان را جمع کنید با قوانین دموکراسی ما همخوانی ندارد.در دولت مجدد بخشنامه شد که پایگاههای بسیج در مرحله اول اسلحه خانه هاشان را تحویل بدهند ،کم کم بسیج بی خاصیت شد وآرام آرام پروبال بسیج را زدند (چون وام را میخواستیم).

ببینید چگونه شد!! ماکه توسعه میخواستیم باید لوازم آن راهم فراهم کنیم.

مرتب رفتیم وآمدیم ،یکی یکی قیچی کردند ،یکی ما برسرشان کلاه گذاشتیم یکی آنها پیروز شدند تا بالاخره گفتند شما در این کشور چند رئیس دارید؟! رئیس جمهور دارید دیگر ولایت فقیه یعنی چه؟!

ببینید تا کجاها پیشروی کردند.ما را محتاج کرده،حرص وولعه اش را هم ایجاد کرده،توسعه را هم به معنای غربی به مغز ما وارد کردند وگفتند لازمه اش اینست که تغییر ایجاد شود،تادر ساختار حکومت تغییر ایجاد کنند.در این بین دیگر آقایان حریف آنها نشدند ودست خالی برگشتند.

بعد کمی فکر کردند وبه این نتیجه رسیدند که مرز را بروی سرمایه گذار خارجی باز بگذارند.خوب! سرمایه گذار خارجی به کشور میاید میخواهد کمی راحت باشد،یعنی چه؟! منظور اینست که در هتل برایشان مشروب سرو شود ومکانی برای آزادی ولذت با همسرانشان برای مواقعی که تشریف میاورند(اخر در کشور ما مشروب حرام است،خوب اینگونه حرام حرام میکنید نمی آیند،درظمن بچه حزب اللهی شما  به اتوبوسهای آنها سنگ پرتاب میکنند بخاطر وضع حجاب همسرانشان اینگونه هم دیگر نمی آیند،خوب یک منطقه آزاد به اسم کیش درست میکنیم که آنجا آزاد باشند) وسرمایه گذار لذت ببرد.

کم کم ارزشهامون را بخاطر واژه توسعه کنار گذاشتیم ،اگر از ابتدا با پیشرفت شروع کرده بودیم به اینجا نمی رسیدیم.

واژه ها را کنار هم که بگذاریم فکر نکنید ارزش ندارد،مستضعف کجا؟! قشرآسیب پذیر کجا؟! ،سرمایه دار زالو صفت ومرفهین بی درد کجا؟! دهک بالا کجا؟! .واژها در انسان روحیه ایجاد میکنند.

مثل اینکه یک روزیب ه شما بگوییم که باید روبروی آمریکا ایستاد،آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند،تا اینکه امروز میگوییم ما با آمریکا حال نمیکنیم،چقدر فرق دارد؟! ادبیاتمان را بشدت پایین میاورند.

امام عظیم شأن رسماً به آمریکا گفتند “شیطان بزرگ”[۲]  ،از چه کسی یاد گرفته بودند؟!اصلاً یک رهبر انقلابی الهی باید یکی از هنرهایش این باشد مفاهیمی که در ذهن و دل دارند را به واژه تبدیل کند،به واژه هایی که بار معنایی داشته باشد.مثلاً وقتی میگوییم راه قدس از کربلا میگذرد ،معناهای زیادی برای ما داشته باشد وروحیه در ما ایجاد کند.امام چرا به آمریکا میگوید شیطان بزرگ به همان دلیلی که امیرالمومنین ع به معاویه میگوید ،شیطان!![۳] امیرالمومنین به زیادبن ابیه (برادر معاویه) یک مسئولیت واگذار کردند،بلافاصله معاویه که یک شیطان خبیث بود با خود گفت،خوب است زیاد را کم کم جذب خودمان کنیم.بلافاصله حضرت علی ع(که همیشه حاضروناضرند)یک نامه برای زیادبن ابیه نوشتند(ببینید آنهایی که میگویید امام رحمه الله علیه تا آخر عمرشان با مرگ برآمریکا مشکل داشتند،ببینید حضرت علی ع چه ادبیات سیاسی درست کردند.مردم به شیطان آشنایی دارند ،هر فرد یا دستگاه یا جریان خاصی یاتفکر خاصی را به شیطان نسبت دهید ،مردم نسبت به همان  بغض پیدا میکنند،این هنر خلق ادبیات است واین را دشمن خیلی سریع تر فهمیده بود.وآمدند در این چندسال ادبیات انقلاب ما را به یک ادبیات پفک نمکی بی خاصیت تبدیل کردند.)اطلاع یافتم که معاویه برای تو نامه ای نوشته تا عقل تورا بلغزاند واراده تو را سست کند،از او بترس که شیطان است.واز پیش رو وپشت سر،از راست وچپ به سوی انسان میاید که درحال فراموشی تو را تسلیم خود سازد.

امام فرمود امریکا شیطان بزرگ است ،یک عده ای شروع کردند به تعبیر رهبرانقلاب روی این موضوع دست گذاشتند،الان سه سال است به اصطلاح رهبر انقلاب ،امریکا را بزک کردن.اینهایی که میگوییم تاریخ ۳۰ یا صدسال پیش نیست مربوط به سه سال پیش است.در همین اصفهان سال ۹۲،(چه زمانی این تفکر بزک کردن آمریکا وغرب شکل گرفت)بسیج شما در یکی از دانشگاهها ،شب ۱۳ آبان تا ساعت ۲ شب به مسئولین،مسئول نهاد و…. تماس میگرفت وبا عصبانیت عرض میکرد چه کسی پرچم آمریکا را روی زمین دانشگاه پهن کرده که دانشجو از روی آن گذر کند،دیگر سیاست کشور عوض شده،ببینید بسیجی ما را تا کجا کشیده اند،نفهمید دقیقاً ۱۲ آبان همان سال یعنی یک روز قبل،رهبر انقلاب در سخنرانی که داشتند ،میفرمایند “از ابداعات عجیب حضرت امام این بود که گفت شیطان بزرگ”(دقیقا قبا از ۱۳ آبان که درصدی  از جامعه ما مردد بودند امسال ۱۳ آبان باید برگزار شود !! چون قرار بود با آمریکا مذاکره کنیم) .وقتی دستگاهی ،جریانی،حکومتی به نام شیطان نامیده شد معلوم است افکار ما علیه آن باید چگونه باشد،احساسات ورفتارمان چگونه باشد،بعد از سالها برخلاف نظر بعضی از یاران پشیمان امام که گفتند امام هم با مرگ برآمریکا مخالف بودند،حضرت آقا در آن سخنرانی میفرمایند “امام تا اخر عمرشان این شیطان بزرگ را درمورد آمریکا بکار بردند وتا بن دندان به آن اعتقاد داشتند.”

خوب! حالا چه تفاوتی ایجاد شد؟!بعد در داستان هسته ای آقای سیروس ناصری در تلویزیون عرض کردند که اینقدر مرگ بر آمریکا نگویید،آمریکا که دیگر گرگ صفت نیست،دندانهایش ریخته است،دیگر خوی استکباری ندارد.از یک مرگ بر آمریکا ،از یک شیطان بزرگ نگفتن کار به کجا میکشد اینکه ما آمریکا را کم کم خواهرزاده وبرادرزاده تلقی کنیم.

اینکار را با مردم کوفه کردند تا امیرالمومنین شود .مردم چرا انقلابی نیستند چون اول ادبیات انقلابی را حذف کردند،این مرحله را که مردم درک نمی کنند! چه فرقی میکند بگوییم پیشرفت یا بگوییم توسعه؟!خیلی فرق میکند.گفتید پیشرفت چه نتیجه ای دارد.می گویند ما دوست داریم مردم در رفاه باشند،زندگی آباد شود ….ولی به چه قیمتی؟! به قیمت اینکه برویم قلب راکتور هسته ای را با بتن پر کنیم ،تا غربیها به کارمان بخندند.

من “هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه” میگویم،توسعه را نخواستم ،اما اگرشد توسعه دیگر لوازم دارد که باید بپذیری.خوب ! ببینید چقدر هوشیاری! حتی نخبگان انقلاب ما در این قصه خواب بودند وهستند.تنها مقام معظم رهبری از ابتدا هوشیار بودند ،حتی ایشان اصرار دارند که خاورمیانه نگوییم(ما در وزارت امور خارجه معاونت خاورمیانه داریم)چرا؟! تا حالا فکر کردید خاورمیانه یعنی چه،مثل اینکه بگوییم شرق نزدیک،غرب نزدیک.نزدیک ودور بگویی باید یکی را وسط بگذاری ونسبت به این بسنجید .حضرت آقا میگویند مگر آمریکا واروپا مرکز جهان هستند که بقیه جهان را با خودشان میسنجند،آن طرف را خاور دور ،خاور نزدیک،خاورمیانه  . . مگرشما قلب عالمی که همه را نسبت به خود میسنجید،ببینید چقدر رهبر هوشیار هستند.اینطوری استکبار را تقویت میکنید باید بپذیرید که آمریکا سمت چپش را به یک گونه وسمت راستش را هم بگونه ای دیگر نامگذاری کنید،مگر آمریکا مرکز جهان است!! بگوئید آسیای شرقی.

چرا بقیه متوجه نشدند،چرا آنقدر ایشان اصرار دارند که ادبیات انقلابی فراموش نشود،دشمن اگر آمد با افراد داخلی برنامه ریزی کرد،توجهات با غفلت کنان ،این میشود که اول ادبیات انقلابی را بی سروصدا وکم کم حذف کردند.دیگر نمی گویند مستضعف میگویند قشرآسیب پذیر ،چون قشرآسیب پذیر یه واژه انفعالی است یعنی اینکه خودش عرضه نداشته به جایی برسد.اما مستضعف،یعنی مورد ظلم وزور قرار گرفته است.این ادبیات از جامعه امیرالمومنین در حال پاک شدن است،وقتی پاک شود معلوم است که غیرت نمی فهمد یعنی چه؟! میگوید یاران معاویه به شهر انبار ریختند ،فرماندار وسربازان من را کشتند،ریختند در خانه زن مسلمان وداستان خلخال وگردنبند و مرد نامحرم . . هیچ کس توجهی وعملی نکرد.برای بی غیرت کردن یک جامعه شما ابتدا باید ادبیات جامعه را آرام آرام عوض کنید .

یک نکته در مورد مسائل زندگی ! شیوه نامگذاری در فرزندانمان وتفاوتهایی که ایجاد میکند،اینکه اسم حسین بگذاریم یا اسامی غربی وشرقی بگذاریم فرق میکند.ثبت احوال کشور هر سال یک کتاب چاپ میکند ،فراوانی اسامی دختر وپسر ،اینکه اول اسامی پیامبر ،بعد امامان و غیره باشد.بعد نگاه میکنید بعضی از سالها یک اسمی آمارش بیشتر است.بعد تحت این کتاب ،کتاب تحلیلی دیگری به اسم فرهنگ نامگذاری در ایران چاپ میکند.میگوید مثلاً درساال ۵۹/۵۸/۵۷اسم روح الله بدلیل انقلاب وامام رحمه الله علیه زیاد شد ومردم نا خوداگاه اسم فرزندانشان را روح الله گذاشتند.(حوادث پیرامونی در هرزمان ومحیط بروی نامگذاریها تأثیرگذاراست) دوباره بیان میکند در سال ۶۸ این اسم تکرار شد واین بخاطر فوت امام رحمه الله علیه بود.سالی که سریال ستایش پخش میشد اسم ستایش بروی دختران فزونی پیدا کرد ،مردم سریال رو بخاطر نامگذاری مشاهده نمی کردند ولی بصورت ناخوداگاه تأثیر گذاشته بود.جنگ نرم همین است که بدون اینکه متوجه بشوید روی ذهن وانتخابمان تأثیر میگذارد.شما فیلم(ستایش) را تماشا میکنید،شخصیتی که محرومیت میکشد،پدر شوهری ظالم وبداخلاق وشخصیت اصلی سعی در محبت کردن،یک کارکتری در ذهن شما میسازند ،که بجای اینکه صفات داخل داستان آموزنده باشد توجهت به نام جلب میشود.

اسمها آیا اثری دارند،صدرصد تأثیر گذارند.سیدالشهدا ع برای فرزندانشون نام میگذاشتند،ما هم نام انتخاب میکنیم! نگاه میکند شرایط جامعه در حال حاضر چگونه است ،دستگاه بنی امیه شدت وحدت نشان میدهد تا علی بن ابیطالب ع را منفور نشان دهد،بنابراین از فرصت بچه دار شدن به عنوان راهبرد دین بر ضد دشمن استفاده میکند،میفرماید” اگر خدا هزار پسر بمن بدهد همه را علی میگذارم واگر هزار دختر بمن عطا کند همه را فاطمه میگذارم.”یعنی اسم بچه تو میتواند برای اسلام کار کند .

چه کسی به شما القا کرده این اسم را عوض کن ویک اسم بی خاصیت بگذارید،اینها میخواهند ارزشهای جامعه را کم رنگ کنند،شما چرا متوجه نیستی؟!

اصلاً سوال! چرا فرموده است در حدیثی ،فرزندی که بدنیا میاید سه حق به گردن پدر دارد،اولاً اسم نیکو(چرا اول تربیت را نگفته) ودوماً تربیت اسلامی ،سوماً ازدواج به موقعه است.

حالا مگر اهمیت نامگذاری در چه حدی است؟! بسییار مهم است شما با تأیین نام فرزندتان یک تیر به چند نشانه میزنید.اولاً به بچه خودت القاء میکنی که ما صاحب چنین الگوهایی هستیم. (الگوهای حضرت زینب، حسین، زهرا، علی، عباس ع …..)دوماً به فرزندت امیدواری میدهید وخودتان هم امیدوار میشوید که از نظر شخصیتی ان شاله به سمت این شخصیت ها میروید.سوماً کارکرد اجتماعی،اعتقادی وسیاسی دارد.در جامعه ای که به چپ بروید یا به راست اسامی حسن ع حسین ع علی ع زهرا س بگویند ،ارزشها زنده میماند.به آیت الله خوشوقت رحمه الله علیه عرض کردیم شما که پسر دیگر داشتید چرا نام فرزند اولتان را حسین گذاشتید ،به ترتیب اول نام پیامبر را میگذاشتید بعد علی وبعد حسین،با یک حالی این مرد بزرگ گفتند ترسیدم بعد از این خدا پسری بمن ندهد ودر خانه من حسین نباشد.الان روزی صدبار نام حسین را صدا میزنیم ،نام خیلی اثر دارد.حالا ببین فرهنگ نامگذاری بچه های ما را تغییر دادند،خجالت میکشد اسم فرزندش را مثلاً زینب بگذارد،میگوید اینها کهنه شده است،غم ومصیبت می آورد،رقیه خیلی مصیبت میاورد.یک نامی را از اینطرف وآنطرف یا از اینترنت جستجو میکند که روی فرزندش بگذارد وبا کلاس باشد.این از اول دارد الگوگیری فرزندش رو خراب میکند.دوم اینکه جامعه را از ارزش ها تهی میکند.

ما همگی نقش داریم،یک پیکر بهم متصلیم ،نمی توانیم بگوئیم به جامعه چه ربطی دارد؟! ربطش اینست که شما در واقعه در یک خانه زندگی میکنید،زمانی که اسم فلان هنرپیشه فاسق فاجر را تکرار میکنید در واقعه در جامعه ارزشهای کثیف را رواج داده اید.لذا در قیامت میگویند فرزندانی را که شما نام خوب نگذاشتید ،به خدا شکایت میکنند وخدا شکایتشان را علیه پدر ومادرشان میپذیرد.ومیگویند خدایا اگر حتی اینان برای ما نام نیکو اننتخاب کرده بودند تو با رحمت واسعه ای که داری مثلاً، همه ی نام های فاطمه را مورد آمرزش خود قرار میدادید.پس چرا من قرار نگرفتم؟! ببینید چقدر این موضوع اهمییت دارد.

ببینید با یک تغییر دادن الفاظ بسیاری از ارزشهای جامعه اسلامی را از بین میبرند.این اتفاقات را باید جدی گرفت.

بنابراین یکی از راههای بسیار پیچیده ودر عین حال ساده وآسان که باعث از بین بردن ارزشهای جامعه شده است،تغییر واژه ها وادبیات است.خواهشاً توجه فرمایید که چند ماهیست رهبر انقلاب (۷ الی ۸ ماه) تأکید برروی چند واژه را دارند: ۱- انقلابی ، ۲- شیطان بزرگ ، ۳- دشمن( مقام معظم رهبری فرمودند بعضیها به من فشار می آورند ومتذکر میشوند که چرا شما آنقدر دشمن دشمن را به زبان می آورید،عرض کردم خوب دشمن داریم،میگویند خوب نباید بگوئید.چرا؟! چون وقتی شما دائماً به آمریکا بگوئید دشمن این مردم نگاه دشمنی به آن دارند ولی ما قصد داریم نگاه دوستانه باشدواین با کاربرد واژه ای که شما میگویید سازگار نیست.

ادبیات جامعه را نخبگان باید توجه داشته باشند

[۱] – نهج البلاغه خطبه ۲۷ ص ۵۱

[۲] – صحیفه امام جلد ۱۰ صفحه ۴۸۹

[۳] – نهج البلاغه نامه ۴۴ صفحه ۳۹۳

Soroosh

باز هم امتحان کن

تبیین فتنه آخر الزمان

 

تفسیر روایی قرآن

  🔈 فایل صوتی: #تفسیر_روایی_قرآن (جلسه اول و دوم) 🔷حجت الاسلام #مهدوی_ارفع دانلود جلسه اول …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *