سرآغاز > آثار > سخنرانی ها > گناه نکردن کمال نیست!

گناه نکردن کمال نیست!

وَقَفُوا اَسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ
و گوش دل فقط به علوم سودمند به حال خویش می سپرند.

 

 شنیده های ما جزیی از شخصیت مان می شود

شرح خطبه متقین نهج البلاغه حجت السلام حمیدرضا مهدوی ارفع(مهدوی بیات)
شرح خطبه متقین نهج البلاغه – سخنرانی حجت الاسلام مهدوی ارفع – اصفهان

در ادامه خطبه متقین به این فراز رسیدیم که “و وقفوا اسماعهم علی العلم نافع لهم” متقین گوش های شان را وقف علم نافع می کنند. جلسه گذشته عرض کردیم تمام آن چه خداوند در اختیار انسان قرار داده حتی اعضاء و جوارح بدن و قوای ظاهری و حواس همه مسئله هستند. اما پر تأثیرترین آن ها ورودی های چشم و گوش انسان است. آن چه که می بینیم و آن چه که می شنویم خیلی سریع تر و عمیق تر در قلب ما اثر می کند. خداوند در آیه شریفه می فرماید: “ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان مسئولا” شنوایی و بینایی و قلب همه مسئول هستند. (۱)همه این ها مورد بازخواست قرار می گیرند.

انسان عاقل که بهره ای از حکمت داشته باشد سعی می کند قبل از این که به دردسر علاج بیافتد پیشگیری کند. قبل از این که قلبش چراگاه شیطان شود، قبل از این که قلبش بازار شلوغ و پرهیاهویی بشود که هر صدا و هر دیدنی در آن فرصت مدیریت را به او ندهد، سعی می کند ورودی هایش را مواظبت کند که هر چیزی را نشنود و هر چیزی را نبیند .

در جلسه قبل در مورد چشم صحبت کردیم و به این جا رسیدیم  که متقین “غضوا ابصارهم عن ما حرم الله علیهم”متقین چشمان خود را در برابر آنچه خداوند حرام کرده پایین می اندازند. یک نکته و تفاوت بین فراز قبلی و فراز امشب هست. در فراز قبلی اشاره می کند که انسان متقی چشمانش را در مقابل آن چه خدا حرام کرده پایین می اندازد. با چشم آن چه را که برای قلب و روحش مضر است نمی بیند. یعنی انسان متقی را از دیدن محرمات نهی کرده است. در فراز قبلی توصیه سلبی است، ولی در مورد شنیدن، نوع و ماهیت دستور یک مقداری فرق می کند “و و قفوا اسماعهم علی العلم نافع لهم” متقین گوش و شنوایی خود را صرف علم نافع کرده اند، چیزی را می شنوند که برای آن ها نافع است، چیزی که سود داشته باشد. تفاوت این فراز با فراز قبلی این است که فقط پرهیز در آن نیست. به طور مثال وقتی ما قرآنی را وقف حرم امام رضا (علیه السلام) می کنیم با این وقف در حقیقت دو کار انجام داده ایم یکی این که قرآن را وقف کرده ایم تا مردم در آن مکان از آن استفاده کنند و دیگر این که شخصی با این کار نمی تواند آن را بیرون ببرد. یعنی یک نهی در آن هست و یک انجام و یک پرهیز. در فراز قبلی اشاره به این است که آن چیزی که بیشتر آسیب می زند نگاه حرام است. می گوید اگر چشمان مان را در برابر حرام ببندیم به مقام تقوا از این زاویه می رسیم یعنی چشم ما چشم متقین می شود، حالا اگر خواستیم گوش ما هم گوش متقین باشد، باید گوش و شنیده های مان را وقف کنیم. متقین غیر از این که گوش های شان را بر هر چیز ناپاکی بسته اند در عین حال آن را برای علم نافعی که به آن ها سود ببخشد وقف کرده ند .

شنوایی مهمترین وسیله علم آموزی است. بخش عمده ای از چیزهایی که می دانیم، با شنیدن یاد گرفته ایم. آن چه که می شنویم در وجود ما صورتی پیدا می کند، این صورت به راحتی از ذهن ما پاک نمی شود و اگر در شخصیت ما بماند با آن یگانه می شود و جزیی از شخصیت ما می شود. ما دیده های مان را می توانستیم با بستن چشمان مان کنترل کنیم ولی گوش های مان را که نمی توانیم ببندیم! ما می توانیم به طور مثال این جا که نشسته ایم با بستن چشمان مان  یک متر آن طرف را نبینیم ولی گوش های مان را که نمی توانیم ببندیم! ما این جا  نشسته ایم ولی نا خود آگاه صداهای اطراف به گوش ما می رسد. لذا ما یک سمع داریم به معنای به گوش رسیدن و یک استماع دارم به معنای گوش دادن.

هر کلامی که از زبان انسان خارج می شود محصول اندیشه های اوست

در شریعت مقدس ما استماع غیبت حرام است یعنی اگر شخصی با اراده خودش استماع غیبت کند. اما اگر از جایی رد می شدیم و غیبتی شنیدیم این حرام نیست البته اثر وضعی آن پا برجاست که در ادامه صحبت ام در مورد آن توضیح خواهم داد. متقین آن چه را با اراده گوش می دهند و استماع می کنند وقف علم نافع کرده اند. با این توضیح معلوم می شود انسان عاقل آن سرمایه ای را که می خواهد وقف کند جایی وقف می کند که اولاً اهمیتی بالاتر از آن جا نباشد و ثانیاً نفع هم داشته باشد. اهل تقوا شنوایی خود را وقف علم نافع کرده اند و این خیلی ارزشمند است .

شنیده های ما چه تأثیری در شخصیت ما دارند؟ توجه کنید! هر کلامی که از زبان انسان خارج می شود بر فرض این که آن شخص در حداقل سلامت عقل باشد این محصول اندیشه های اوست و محصول چیزی است که در ذهن و قلب اش وجود دارد. چون هر کلامی بر آمده از دغدغه و نظام ارزشی هر شخص است، حامل بار معنایی است که به ما منتقل می شود. به طور مثال مادری که به فرزندش می گوید “عزیز دلم” این حروف و صدا  فقط به تنهایی حروف نیستند این ها با خودشان عاطفه حمل می کنند، پس کلمات و صداها بار معنایی دارند.

لذا این قدر اصرار است که نسبت به کلام و کلماتی که می گوییم حساس باشیم چون آن چه می گوییم در شخصیت ما و طرف مقابل فوق العاده مؤثر است. آن چیزی که کلام و گفتار را  به سمت اندیشه می برد خیلی مهم است، در ارتباط با این موضوع پیامبر اکرم (صلی ا… علیه و آله) می فرماید:  “قول الرجل للمراه انی احبک لا یذهب من قلب ها ابدا” اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم این کلام ابدا از قلبش خارج نمی شود(۲). اصرار شده که حتی در انتخاب کلمات هم حساس باشیم حتی برای گفتن حرف های عادی بهترین کلمات را انتخاب کنیم.

در اول بحث گفتیم آن چه که حرام است استماع است و سمع که معنای آن به گوش رسیدن است حرام نیست ولی برای انسان متقی فقط مسئله حرام بودن مطرح نیست.

گناه نکردن کمال نیست!

انسان متقی یک پله بالاتر از انسانی است که فقط و فقط می خواهد به رساله عمل کند انسان متقی با خود می اندیشد که اگر بخواهد بالاتر رود و مراتب کمال را طی کند باید یک منطقه ای دورتر از رساله را برای خود تعیین کند و این به دلیل همان اثر وضعی است که گفتم.

ما دو اثر داریم یکی اثر وضعی و دیگری تکلیفی. اثر تکلیفی حکم یک موضوع را از نظر شرعی مشخص می کند، به طور مثال می گوییم نوشیدن این آب جایز است، این جایز بودن حکم است ولی وقتی می گوییم این آب مباح است مباح بودن وضعیت آب را مشخص می کند. یک زمانی ما یک عمل حرامی انجام می دهیم که اثر تکلیفی دارد حتی وقتی گناه کرده ایم و توبه کرده ایم. با این حال اثر وضعی آن هم چنان باقی است. درست است که توبه کرده ایم ولی این گناه تأثیری در شخصیت و روح و قلب انسان می گذارد که این همان اثر وضعی گناه است. شخصی که ذائقه اش به گناه عادت دارد با نفسی که ذائقه اش از گناه نفرت دارد تفاوت دارد. با این که از نظر تکلیفی تفاوتی ندارند و هر دو گناه نمی کنند ولی از نظر وضعی تفاوت دارند. شخصی که ذائقه اش گناه را شیرین می پندارد ولو آن را انجام نمی دهد زمینه افتادن به گناه را دارد و از طرف دیگر زمینه کشش به سمت معنویات در او کم است. لذا گناه نکردن که کمال نیست! در این حالت توفیقات معنوی از انسان سلب می شود. آن چه که می شنویم خیلی سریع در روح و قلب ما اثر می گذارد. احکام رساله در حد کف انسانیت و آدمیت است ولی متقین در اوج هستند، انسان های متقی چیزهای مهم تری را ملاک قرار می دهند.

اگر خواستیم در معنویات به جایی برسیم باید گوش های مان را وقف شنیده های مهم تری که همان علم نافع است بکنیم .

سخنرانی حجت الاسلام مهدوی ارفع - نهج البلاغه- گناه نکردن.باید مراقب باشیم در تراز و رده خودمان پرواز کنیم!

و اما علم نافع… علم نافع درجات دارد فقط توحید و اخلاق و عرفان و ذکر و… نیست. علم نافع علمی است که به اندیشه و روح و گرایش های ما آسیب نزند. پس سعی کنیم خودمان را در معرض شنیده هایی قرار ندهیم که گرایش های درونی ما را به سمت چیزهای مهلک سوق دهد. به طور مثال خواندن کتاب های ضاله برای مردم عادی حرام است ولی گاهی بر علما واجب است. چون عالم مبانی قوی فکری دارد ولی شخصی که مبانی فکری او محکم نیست با خواندن آن ها گمراه می شود. متقین گوش های شان را وقف علم نافع می کنند. گوش های شان بر آن چه که در تراز درک و فهم و شخصیت شان نیست و می دانند ممکن است آن ها را در سمت نادرست حرکت دهد می بندند.

برادران و خواهران عزیز ما موظفیم بینش و علم مان را بالا ببریم اما باید مراقب باشیم در تراز و رده خودمان پرواز کنیم، مهم است که تراز خود را تشخیص دهیم و از روح مان مواظبت کنیم. هر جلسه ای نرویم، هر چیزی به گوش مان نرسد. چون آن چه را گوش می دهیم برای ما اندیشه می شود، آن چه اندیشه شود گرایش قلبی ایجاد می کند و آن چه در قلب ما ایجاد شد به رفتار ما تبدیل می شود. پس بهتر است از همان اول ورودی گوش را کنترل کنیم در سطح و تراز خودمان بهترین آن چه را که شنیدیم تبعیت کنیم. در قرآن خداوند می فرماید: “فبشر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه ” پس بشارت بده بندگان مرا آن هایی که سخنان را می شنوند و از بهترین آن تبعیت می کنند. (۳) مقدمه ی این که ما از احسن تبعیت کنیم این است که احسن را از غیر احسن تشخیص دهیم، فکر به راحتی با شنیده ها سرقت می شود قلب به راحتی با شنیده ها سرقت می شود. انسان عاقل باید آن چه را که می شنود مدیریت کند. شخصی که چهارچوب فکری قوی دارد آن چه را که می شنود تجزیه و تحلیل می کند. در روایت داریم  قال الجواد الائمه(علیه السلام): “من اصغی الی ناطق فقد عبده. فان کان الناطق عن الله فقد عبد الله و ان کان الناطق ینطق عن لسان ابلیس فقد عبد ابلیس.”هر که گوش بسپارد به گوینده ای او را بندگی کرده است پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان شیطان باشد به راستی که ابلیس را بندگی کرده است. (۴)اگر گوینده حرف های خدا پسند بزند ما را بنده خدا کرده و اگر حرف هایی بزند که مورد پسند شیطان است بدون این که متوجه باشیم ما را بنده شیطان کرده است! این موضوع را اهل تقوا فهمیده اند که برای پرواز در ملکوت باید شنوایی خود را مدیریت کنند. آن چیزی که در این عالم ارزش دارد خودمان را برای آن وقف کنیم، علم نافع است، علمی که سود برساند.

هر چیزی که توان رسیدن به مقصد را در ما ایجاد و تقویت کند علم نافع است

سود یعنی چه؟ ما کمال مشخصی در زندگی داریم هر چیزی که ما را یک پله به هدف مان نزدیک کند می شود علم نافع، ما مقصدی داریم و برای رسیدن به مقصد به توان نیاز داریم، هر چیزی که آن توان را در ما ایجاد و تقویت کند نافع است. با این نگاه و نگرش خیلی علم ها مثل فیزیک و شیمی و… می تواند نافع باشد. در درجه اول به نیت های مان بستگی دارد و در درجه بعد جهت نیت نقطه آغاز حرکت است و جهت نقطه پایان. ابتدا باید دقت کنیم آیا نیت ما درست بوده است؟ آیا جهت ما به سمتی که در ابتدا ادعا می کردیم هست؟ آیا این علم ما را بنده خدا می کند؟ گاهی شخص علم توحید می خواند ولی به جای این که به خدا برسد مشرک می شود! چرا؟ چون جهت را فراموش کرده ولو این که نیت او درست بوده.

اهل بیت (علیهم السلام) با تمام عظمتی که داشتند واسطه فیض بودند، دست انسان را در دست خدا قرار می دادند. انسانی که به طور مثال دنبال علمی به پاکیزگی فقه و اصول می رود و بعد جهت را از یاد می برد چنین شخصی مانعی بین خدا و بندگان اش است و چه بسا انسان های زیادی را گمراه کند، لذا علم نافع علمی است که اولاً در مبدا شأنیت و لیاقت و ظرفیت این که ما را به سه هدف اصلی خلقت که بنده خدا شدن است برساند را داشته باشد و ثانیاً در مسیر راه جهت را کنترل کند. ذات علم نافع است ما باید مواظب باشیم آن را با نیت ها و جهت های غلط خراب نکنیم. با این توضیحاتی که دادیم و اگر شنوایی این قدر در افکار و گرایشات ما در شخصیت و در نهایت در سعادت ما نقش دارد آن را وقف معنویات کنیم، وقف علم نافع کنیم تا انشاالله خدا قلب های ما را منفعت ببخشد.

 – س۱- سوره اسراء -آیه ۳۶

 ا۲ – الکافی -جلد ۵- صفخه ۵۶۹

م ۳- سوره زمر  آیات  ۱۷و۱۸

     – م۴ – مستدرک الوسائل -ج ۱۷-صفحه ۳۰

Soroosh

باز هم امتحان کن

تبیین فتنه آخر الزمان

 

تفسیر روایی قرآن

  🔈 فایل صوتی: #تفسیر_روایی_قرآن (جلسه اول و دوم) 🔷حجت الاسلام #مهدوی_ارفع دانلود جلسه اول …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *