در قسمت دوم مصاحبه با حجت الاسلام مهدوی ارفع علت انتخاب شعار فصل ناخوانده برای همایش نهج البلاغه خوانی و انتظار ایشان از مراکز و فعالین فرهنگی را می خوانید.
۱- در مورد شعار و نام همایش توضیح دهید.
نام همایش را فصل ناخوانده گذاشتیم چون معتقدیم که گنج واقعی ما نهج البلاغه است ولی آن را هنوز نخواندهایم. فصل ناخوانده از بیت شعری به ذهن ما رسید که در آن شعر می گوید این فصل را با من بخوان باقی فسانه است؛ این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است و این شعار را اجتماع بزرگ نهج البلاغه های اصفهان انتحاب کردیم.

۲- چه ارگان هایی در برگزاری همایش کمک کردند؟
اصل خود نهج البلاغه ای ها هستند. ۱۲:۳۰ شب در کانال پیغام دادم کسانی که می توانند شرکت کنند یازهرا بگویند. بعد در خانه جوان جلسه گذاشتیم. اصل کار واقعاً مردمی است ولی از دو ماه پیش خانه جوان شهرداری اصفهان مشخصا کمک کرد، بودجه و مکانی در اختیار ما قرار داد و بعد مراکزی را که میتوانستند مشارکت کنند، معرفی کرد. صدا سیما انصافاً خیلی کمک کرد. دانشکده اهل البیت و فارغ التحصیلان نهج البلاغه، آقای دکتر بانکی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر نشر معارف نهج البلاغه که تشکل مردمی است، مرکز احیا و نشر اندیشه ادبی، مرکز تحقیقات کامپیوتری حوزه علمیه اصفهان، مراکز فرهنگی از جمله مجموعه فرهنگی عاشوراییان، معاونت فرهنگی شهرداری منطقه ۷ و مجموعه های دیگر هم البته کمک کردند.
آرامش فوق العاده کلام امیرالمومنین
۳- انتظار شما از فعالین فرهنگی برای ادامه این نهضت و برگزاری همایش چیست؟
انتظار داریم یک بار این حرف را گوش دهند. اگر دیدند که مفید است، حداقل به عنوان یکی از محتواهای موثر و متقن سازمان دهی کنند. خواهش جدی من به تمام کسانی که چندسال برای خدا کار فرهنگی میکنند و انواع و اقسام نظام های تربیتی هم کار کردند، یک بار هم نهج البلاغه را کار کنند. اولین فایده ی رجوع مراکز فرهنگی به نظام نهج البلاغه یک آرامش فوق العاده است چون همه چیز در نهج البلاغه است، تمام نمی شود. سیر معرفتی بگذارند. ثالثاً اگر بیایند گرد نهج البلاغه، بسیاری از اختلاف سلیقه ها حل میشود. ما دنبال یک وحدت حقیقی هستیم. بنابراین اگر می خواهند به وحدت واقعی برسند نهج البلاغه را به عنوان یک اصل کار کنند و اگر کمک نمی کنند لااقل سنگ نیندازند. نهجالبلاغه ساختارهای فکری را متحول می کند و ساختار معیوبی مثل آموزش و پرورش، ساختار اقتصادی و سیاسی را متحول میکند.
تحقیق یعنی به حق رسیدن
۴- سخن آخر
تقریباً همهی ما گرفتار لایهای از حجاب نسبت به معارف حق و حقیقت شدیم. علم ما حداکثر، آن تصور ذهنی است که قرار بود ما را به حقیقت برساند اما ما به آب نرسیدیم در حالی که این نهج البلاغه چشمه است. همیشه خدا را در ذهن گرفتار کردیم. قرار بود الفاظ و تصورات ما را به سرچشمه برسانند. تحقیق یعنی به حق رسیدن. روش تحقیق غربی می گوید با سوال شروع می شود، سوالی که با نظریه شروع می شود جوابش هم نظریه ذهنی است. لذا امام ما فرمودند: چه بسا کسی که توحید درس می دهد اما مشرک است. جامعه اگر این را نفهمید به خصوص جامعه نخبگان دینی و انقلابی ما یک منجلابی را برای خود درست می کند که ما خدا را هم از مردم داریم می گیریم ولی این قدر در مورد خدا و پیغمبر پایان نامه و کتاب نوشتیم. چه کار باید کرد؟ باید به منبعی که حق و حقایق پشت آن است رجوع کرد. یکی نگاه حصولی به حقایق است. ما با آب لفظی و ذهنی زندگی میکنیم در حالی که تشنه تشنه ایم. این نهج البلاغه ما را از دست تنیدگی لجن زار علم غربی نجات می دهد.
منبع: مجموعه فرهنگی عاشورائیان – مصاحبه با حجت السلام حمیدرضا مهدوی ارفع