بسمالله الرحمن الرحیم
جامعه و امتی که امیرالمؤمنین علیهالسلام و نهجالبلاغهاش را رها کند و به متفلسفان متکلمان و متعرفان شرقی یا غربی یا حتی اسلامی تکیه کند، نتیجهای جز حیرتافزایی و سرگردانی نخواهد داشت.
مدتی است در محافل علمی و نخبگانی و بعضاً با شیب ملایمتری در محافل عمومی، اثبات میکنم که ما مدعیان تشیع و تبعیت از مولا هنوز حضرت را قبول نداریم. سپس با چند سؤال بهظاهر ساده خودم و همگان را مجاب و شرمنده میکنم که:
در مدارس و دانشگاهها و مساجد و پایگاهها و مراکز فرهنگی تربیتی، نظام تربیتی برای بچههای شیعه را مبتنی بر نظریات چه کسانی تدوین میکنیم؟ آری پیاژه و فروید و… پس عملاً میگوییم که علی علیهالسلام علم و تخصصی در تربیت نداشت!!
اقتصاد را چگونه؟ رئیسجمهور محترم در کتابش مینویسد تنها مدل اقتصادی که میتواند جمهوری اسلامی را نجات بدهد، اقتصاد کینزی است!! پس مولا در اقتصاد هم سررشته نداشت!!
در جامعهشناسی و سیاست هم که کانت و هگل و هیوم و دکارت و… خداوندگار جامعهشناسی و جامعه سازی هستند! پس مولا جامعهشناس هم نبود!!!
در سایر معارف و علوم هم که هانتیگتون و دورکهیم و راسل و … حتی در عرفان هایدگر«توسط حکمای مؤمن ما ستوده میشوند پس مولا در عرفان هم حرفی برای ارائه نداشت.
گاهی چنان غافلانه از علامه طباطبایی و شهید مطهری و شهید آوینی و مرحوم فردید و استاد داوری اردکانی و… سخن میگوییم که ناخواسته آنها را بالاتر و پیشتر از مولا قرار میدهیم درحالیکه یقیناً روحشان هم آزرده از این خبط و خطاست.
درحالیکه امیر بیان در خطبه ۱۰۵ نهجالبلاغه خود و اهلبیت را چراغ درخشنده و چشمه زلال معرفی میکنند و دیگران را… بهتر است خودتان بخوانید:
«اى مردم! چراغ قلب خود را، از شعله (پرفروغ) واعظ با عمل، روشن سازید و ظرف وجود خویش را، از آب زلال چشمهای که از آلودگیها پاک است، پُر کنید. اى بندگان خدا! بر نادانیهای خود تکیه نکنید و تسلیم هوسهای خویش نشوید! زیرا آنکس که در این مقام برآید (و تکیهبر جهالت و هوا و هوسها کند) همچون کسى است که بر لب پرتگاهى که در شُرُف فروریختن است قرارگرفته. او بار هلاکت را بر دوش میکشد و از جایى بهجای دیگر میبرد و براى توجیه آراى ناپخته و ضدونقیض خویش، مطالب نامتناسب را به هم پیوند میدهد. از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و شکایت خویش را نزد کسى که نمیتواند مشکل شما را حل کند و توان ندارد که با فکر خود گره از کار شما باز نمیکند.»
بهیقین امام و پیشوا جز وظایفى که به امر خداوند بر عهده او نهاده شده، وظیفهای ندارد; یعنى ابلاغ مواعظ به همه مردم و تلاش و کوشش در خیرخواهى در تمام زمینهها، احیاى سنّت پیامبر (صلیالله علیه وآله) (و اجراى تمام قوانین الهى) و اجراى حدود الهى نسبت به تمام مستحقّین، بدون تبعیض و بى کموکاست و احقاق حقوق و پرداختن سهم همگان (از بیتالمال). (امّا وظیفه شما این است که:) در فراگرفتن علم بکوشید، پیش از آنکه درخت آن بخشکد و قبل از آنکه به خود مشغول گردید علم و دانش را از معدن آنکه نزد اهلش هست استخراج کنید.
«مردم را از منکرات باز دارید و خودتان نیز مرتکب نشوید! چرا که شما موظّف هستید خود، ترک گناه کنید; آنگاه مردم را از ارتکاب آن نهی کنید.»